بحث پست قبلی در مورد مصاحبه علی با واکنش عزیزی به نام میلاد منم مواجه شد. برای این عزیز و دیگر عزیزان یه خاطره تعریف میکنم از بی نظمی سپاه و بسیج تا نگن که فقط به آموزش و پرورش گیر میدی. 😀 ادامه مطلب »
مصاحبه علی
چند روز قبل از دبیرستانی که علی را ثبت نام کرده بودم بهم زنگ زدن و گفتن که روز چهارشنبه صبح علی برای مصاحبه بیاد مدرسه ساعت را پرسیدم گفتن ۹ صبح هست. اون شب یا اصلا نخوابیده بودم یا خیلی کم خوابیده بودم، شبهای ماه مبارک خصوصاً اواخرش که صبحها مدرسه تعطیله اینجوری میشه. ساعت ۹ به زور بیدار شدم و با علی راهی مدرسه شدیم، ساعت حدود ۹:۱۵ رسیدیم، با خودم میگفتم که دیر شده و الان وقت مصاحبه علی ادامه مطلب »
شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
لیالی قدر
رنجنامه یا دلنوشته
از روزی که حدود چهار سال پیش به اهواز اومدم و مسئولیت اجرایی مدیریت مدرسهی علمیه را عهده دار شدم، مسائل و مشکلات کوچک و بزرگ زیادی برام پیش اومد و با هر کدمشون به گونهای کنار اومدم. وقتی اهواز اومدم محاسنم کاملاً سیاه بود و در این مدت کم عمده موهای سر و صورتم سفید گشت. باور بفرمایید اگر اهل دکتر و معالجه بودم دهتا مرض هم برام تشخیص میداد و میگفت مال درون ریزی مشکلات است، خودم حس میکنم که دچار ناراحتی و افسردگی شدم و شادابی و شوخ طبعی گذشته را دیگه ندارم. اکثر مشکلات به گونهای است که نمیشه بیانشون کنم و جز خواص، کسی ازشون اطلاعی نداره. تصمیم گرفتم برای دل خودم هم که شده یه بخش خصوصی تو وبلاگم راه بندازم که تو اون بعضی چیزها را که میشه نوشت، بنویسم تا بلکه مرهمی بر زخمهای جانم باشد. البته رمز ورود برای دیدن درد دلها را به بعضی از دوستان خواهم داد و الا بی اثر خواهد بود.
این عکس فقط چند ماه قبل از اومدن به اهواز در شهر مقدس قم گرفته شده تا شاهدی بر ادعایم باشد.
ماه مبارک رمضان
فرا رسیدن ماه پر خیر و برکت رمضان را به عموم مؤمنین تبریک عرض مینمایم.
یک سالگی وبلاگ
امروز اولین سالگرد تولد وبلاگم هست. به همین مناسبت عکس یک سالگی علی را براتون میذارم. 😀
ثبت نام علی در دبیرستان
علی امسال میره اول دبیرستان دوشنبه هفته قبل کل پروندهاش را از مدرسه راهنمایی تحویل گرفتم. روز چهارشنبه مدارک را بردم برای ثبت نام در دبیرستان مورد نظر خودش، یکی از بچههای مسجد را که طلبه هم هست دیدم، جوان حدوداً ۲۰ سالهای که محاسن خیلی پرپشتی داره و از محاسن من بیشتره 😀 (این را گفتم چون بعداً به کار میاد) یه برگه داشت که نیاز به امضای من داشت و به جایی مربوط میشد که تو مسیر دبیرستان علی بود. با من همراه شد و با همدیگه وارد دفتر دبیرستان شدیم، آقای مدیر تشریف نداشتن و من که با ایشان تلفنی هماهنگ کرده بودم، موندم که این آقایان کارمون را راه میندازن یا نه. بعد از سلام و احوال پرسی معمول عرض کردم که برای ثبت نام بنده زاده مزاحم شدم و با آقای مدیر هم صحبت کردم. سؤال کردن که برای چه کلاسی هست و وقتی گفتم اول طرف یکم جا خورد ولی چیزی نگفت معدل سوم راهنمایی را پرسیدن و بعد از اعلام معدل، گفت که معدلش خوبه اما هنوز به گونهی خاصی به طلبه همراهم نگاه میکرد. 😀 بله درست حدس زدید فکر میکردن ایشان علی هست و از قد وقیافه و محاسنش در عجب بودن و نمیتونستن بپرسن. من که متوجه وضعیت شده بودم، پیش دستی کردم و گفتم دانش آموز ایشان نیستن. بعد از این بود که طرف یه نفس راحتی کشید. 😀
اقدام انقلابی
امروز در یک اقدام انقلابی رفتم و پیوندها را بررسی کردم. اونهایی را که منو پیوند نکرده بودن را پاک کردم. آخه انصاف دارها اگه وبلاگتون مذهبیه، درسته وبلاگم مذهبی نیست اما خودم که هستم، اگه در زمینه مسائل شرعیه، بنده که میتونم حداقل یه پاسخگوی ساده باشم. شما انتظار دارید دیگران لینکتون کنن، خوب شما هم لینک کنید، چه ضرری داره؟ اگه لینکی تو وبلاگتون نبود و بلد نبودید لینک کنید که اشکال نداره، اما دهها لینک بعضاً بیخود هم دیدم، یکی از لینکهای بیخود هم لینک من باشه، چی میشه؟ 😀 بعضی از حذفها هم به این علت نبوده بلکه مثل آقا سینا که دیگه بار زده و رفته و هیچ اثر حیاتی ازش نیست و بعضیای دیگه هم مثل فرکانسهای ماهواره هر چند وقت یک بار اسم و آدرسشون عوض میشه و من دیگه فرکانشون را گم کردم. 😀
البته بعضیا موندن، چون استثناء هستن و باید خودم برم براشون بخش پیوندها را راه بندازم. 😀 بعضیها هم به گونهی دیگری استثناء هستن.
پشتیبانی ۲۴ ساعته واقعی
هر کسی که سایت شخصی داره به نوعی با دامنه و هاست آشنایی داره و با ارائه دهندگان خدمات مرتبطه. همه خدمات دهندگان شرکت اصلی هستن و دیگران ازشون نمایندگی گرفتن. 😀 همه پشتیبانی ۲۴ ساعته دارن و کادر مجرب هم از خصوصیات بارز همهشون هست. اما من یه سایت دیدم که پشتیبانیش با بقیه فرق میکنه. فرقش هم اینه که همه پشتیبانی ۲۴ ساعته دروغی دارن و فقط این بابا ۲۴ ساعته واقعی در دسترس است. 😀 ادامه مطلب »