امروز برای کاری، مزاحم یه دوست عزیزی شدم، زحمت کشید و وسیله ای برام تهیه کرد و جایی رسوند و تحویل داد، یه ساعت بعد، برای تشکر، زنگ زدم خدمتشون و گفتم که این مکالمه خاص هست و متفاوت، ایشان کنجکاوی کرد که بفهمه جریان چیه اما بهش نگفتم و وعده دادم که عکسی در همون زمان بگیرم و براش بفرستم. قضیه از این قرار بود که رفته بودیم خارج شهر و در دامن طبیعت بودم که به ایشان زنگ زدم، خوب تا اینجا که همه چیز، عادی و معمولی بوده، اما نکته اش انجام مکالمه با گوشی تلفن ثابت بوده اون هم نه در محیط اداری و مسکونی.
سلام
سرویس شاتله درسته؟
لطفا عکس بیشتر از بغل کردن سگه بگذارید
دلم براش تنگ شده
خانواده ما اهل رشت بود. اما چون پدرم نظامی بود یه ۸ سالی محله های مختلف اهواز زندگی کردیم آخرین محلیم که قبل برگشتن به گیلان ساکنش بودیم حصیر آباد بود. الان یه ۱۲ سالی هست که برگشتیم رشت. نمیدونم چی شد یهو یاد خونه قدیمیمون تو اهواز افتادم فکر کنم بخاطر نزدیک شدن عید و گرم شدن هوا بود. تو اینترنت یه سرچی زدم دیدم متاسفانه مشکلات حصیرآباد کم تر که نشده هیچ بیشتر هم شده.امیدوارم یه اتفاق خوب برا اونجا بیفته چون دوران ابتدایی رو تو مدرسه شهدای مکه گذروندم و خاطرش برام عزیزه.خونمون هم تو قسمت منازل سازمانی نیروی انتظامی بود که متاسفانه عکسی اصلا نتونستم ازشون پیدا کنم. موفق باشید
منازل سازمانی ناجا ابتدای حصیرآباد و روبروی خیابانهای ۱۰ الی ۱۴ هستن، کلاً جلوی حصیرآباد را گرفتن. 😀
تقریباً روزی نیست که از اونجا رد نشم.
حاج آقا لطفا از اون سگه عکس بزارید
لطفا بغلش کنید و نوازشش کنید
من بهش وابسته شدم