مصرف سیگار و احتمالاً مواد مخدر در مسجد!!!

معتادامروز ظهر که به مسجد رفتم، علی رغم سرد بودن هوا متوجه شدم که درب سالن مسجد به طور کامل باز است، همهمه و بحثی هم به گوش میرسید، مشغول وضو شدم و تقزیباً تموم شده بود که یکی  از مومنینی که سه وقت نماز جماعت حاضز میشه، اومد پیشم و گفت میدونید چی شده؟ گفتم نه، خیره؟ گفت صبح که بعد از نماز شما رفتید، کسی را ندیدید که وارد مسجد بشه؟ گفتم نه، چطور مگه؟ گفت اون معتادی که معمولاً صبح ها مزاحم میشه، توی دستشویی مخفی شده بود و ما که رفتیم، درب مسجد را قفل کردیم، برای نماز ظهر که اومدیم، درب را که باز کردیم، از مسجد فرار کرد، مسجد پر از بوی سیگار و احتمالاً مواد بود، برای همین درها را باز کردیم، با خیال راحت از صبح تا ظهر، در محل گرم و نرمی مشغول استراحت و خود سازی بوده 😀  این همهمه و اعتراض مال این قضیه است. میگن اگه قالیهای مسجد آتش میگرفتن یا چیزی میدزدید، مسئولیت باکیه؟ گفتم حق دارن باید دقت کنیم، البته اگر من را میدید، حتماً فرار میکرد و نمیموند، احتمالاً بعد از رفتن من وارد شده. این بیمار همان بیماری است که در پست معتادی در مسجد خبرش منتشر شده. لازم به ذکر است در اون پست تعدادی از برادران باصطلاح روشنفکر و با فرهنگ، در دفاع از ایشان نظرات متعدد و بعضاً موهنی ارسال کرده بودند.

جنایت جدید نیازمندان واقعی!!!

دزد باتریحدود یک ساعت پیش، دست مجرم بیماری دیگر به جنایتی آغشته شد.!!!

قضیه از این قرار است که حاج خانم قرار بود امشب بره به یکی از دوستانش که ناخوش بوده، سری بزند، قرار شد، بعد از نماز مغرب و عشاء ایشان را برسونم، من که معمولاً اگه قراره برم جایی، چندتا کار را با هم ردیف میکنم که باصطلاح با یک تیر چند نشون بزنم، مسیر را مشخص کردم، اول رفتن به منزل والده برای تنظیم تلویزیون، ایشان برای زیارت اربعین مشرف شده و فردا ان شاء الله میرسه. میخواستم قبل از اینکه تشریف بیاورند، تلویزیونشون ردیف باشه. دوم رساندن خانم و سپس رفتن به بازار کامپیوتر. مرحله اول سیرمان به خوبی طی شد و مأموریت انجام گردید، منزل مادرم بودم که از بازار تماس گرفتند و گفتند که برای وسیله ای که قصد خریدش را داشتم، لازم است کیس را ببرم بازار، زنگ زدم به علی و بهش اطلاع دادم که آماده باشه همراهم بیاد بازار (جهت حمل کیس) 😀 از منزل مادر که خارج شدم، ماشین را که دیدم متوجه فاجعه شدم، بله کاپوت ماشین باز بود، بیمار مسکینی مبتلا به بیماری اعتیاد، جهت معالجه و خودسازی، نیاز مبرم به پول داشته لذا اقدام به برداشتن باتری ماشینم کرده بود. کل برنامه ها به هم ریخت، یه بنده خدایی زحمت کشید و من را برد بازار برای خرید باتری، ۱۸۵ هزار تومان پول ناقابل برای باتری ایرانی باصطلاح ضمانت دار.

ملاحظات و نکات مهم:

* ماشین دزدگیر داره ولی به خاطر اینکه معمولاً توی چنین ساعتی خیابان شلوغه و برای رفاه حال همسایه ها، صدای دزدگیر را قطع کردم و الا حتماً شنیده میشد.

* قبلاً اتفاق مشابهی برای ماشین افتاده بود و باتریش تو شهر مقدس قم توسط عزیز دیگری، سرقت شده بود، لذا کاپوت مجهز به زنجیر و قفل ویژه بود، لکن مدت زیادی است قفلش نمیکردم.

شیطنت یا غفلت آموزش و پرورش

در روزهای اخیر در مجالس و محافل استان خوزستان، صحبت از دسته گل آموزش و پرورش هست که در اقدامی نابخردانه و در ضمن بررسی وضعیت جمعیتی شیعیان و اهل سنت، استان خوزستان را منطقه ای سنی نشین معرفی کرده اند. این حرکت مورد اعتراض و انتقاد علمای استان قرار گرفته و مسئله برای بررسی و پیگیری به مراجع ذی صلاح ارجاع داده شده است. تصویر کتاب جغرافی سال سوم دبیرستان رشته علوم انسانی، صفحه ۱۵۹ جهت اطلاع درج میگردد.استان خوزستان

یک سالگی زهرا

پارسال توی چنین روزی یه پست نوشتم تحت عنوان انتظار به سر آمد ، خبر تولد زهرا بود، البته از نظر تاریخ قمری تولدش روز آخر ذی الحجه بود (یک روز قبل از محرم) امسال به احترام ایام محرم و علی رغم اینکه بنده اساساً با جشن تولد مخالفم، یه شیرینی مختصری گرفتیم و با اعضای خانوده به عنوان سالگرد تولد زهرا خوردیم. عکسهای پارسال را توی همون پست گذاشتم و امسال به مناسبت یک سالگی زهرا یه سری عکس ازش گرفتم که براتون میارم، البته امسال تبدیل به وروجک شلوغی شده و تقریباً چیزی توی خونه نمونده که ایشان دستکاری نکرده باشه. ادامه مطلب »

عاشورای حسینی

فرا رسیدن روز حزن و اندوه و ماتم اهل بیت عصمت و طهارت را به کلیه پیروان آنان تسلیت عرض مینمایم.عاشورا

ایام محرم

فرا رسیدن ایام حزن و انده و سوگواری محرم الحرام را به همه عزیزان تسلیت عرض میکنم و از همه شما التماس دعای خیر دارم، بویژه که امشب با یه دکتر مصری آشنا شدم که مدتی است تحقیقاتی در باره مذاهب کرده، سوالات و شبهاتی در باره مذهب اهل بیت علیهم السلام داشت، الحمد لله از پاسخهای داده شده قانع شده و فقط مونده مرحله سخت انتقال مذهب و اعلام برائت از دشمنان اهل بیت که سپردم به دوستان مستبصر مصری که با ایشان در ارتباط باشند. ان شاء الله به برکت دعای شما این بنده خدا هم سوار کشتی نجات شود.

دیدار مستبصر ایرانی

این روزها و بعد از رفتن مستبصر مصری، همه فکر و ذکر دوستان و صحبتها دور اومدن ایشان و حرف و حدیثهای او بوده، توی این حال و هوا بودم که دیروز از مرکز مدیریت زنگ زدن و گفتن یه مستبصر هست به نام سلمان حدادی که اومده اهواز، میخواهید مدرسه شما هم برنامه داشته باشه؟ من از خدا خواسته زود قبول کردم و زنگ زدم به معاون تهذیب که هماهنگی برنامه را انجام بده و قرار بر ساعت ۱۰:۳۰ صبح امروز شد، طلاب هم با اشتیاق توی جلسه شرکت کردن، و خلاصه جلسه بسیار خوبی بود، بویژه که در جریان قصه استبصار و آزار و اذیتی که کشیده بود، ذکر مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها به میون اومد و اشک همه را در اورد. هنوز عکسی به دستم نرسیده، اگه عکس بهم بدن براتون میذارم، گفتم تا دیر نشده، پستش را بنویسم، چون تجربه ثابت کرده که اگه از یه جریانی، یکی دو روز بگذره، دیگه حس نوشتنش از بین میره. ادامه مطلب »

ایام دهه ولایت

سید محمد الحسینیمدتی میشه که اصلاً فرصت نمیکنم یه دستی به وبلاگم بزنم، حتی اعیاد بزرگی را نشد که یه تبریک خشک و خالی بگم. معمولاً هر سال، مهر ماه سرم خیلی شلوغ میشه، امسال یه میهمان عزیزی از مصر داشتم، باورش برام سخت بود که با کسی ملاقات کنم که هزاران کیلومتر ازم فاصله داشته باشه و تنها راه ارتباطیمون قبل از این، اینترنت بوده. اینترنتی که دنیای وسیع را تبدیل به دهکده ای کوچک کرده، این دوست عزیز، سیدی هست از سلاله پاک رسول الله صلی الله علیه و آله، که فاصله قرون متمادی با اجدادش و جور جائرین و ستمگران تاریخ، او و بسیاری از نوادگان اهل بیت را از مسیر اصلی خارج کرده و در صف اهل سنت، البته اهل سنت محب اهل بیت و بدون تبری از دشمنان آنان قرار داده، باید دقت کنیم که کسی از اهل سنت نیست که با اهل بیت دشمن باشد و خودشان نیز در فقهشان، دشمنان اهل بیت را ناصبی میدانند اما مشکلشون اینه که در اثر تبلیغات وسیع بنی امیه، شناختی از دشمنان واقعی اهل بیت پیدا نکرده اند و الا اگر این حجاب و مشکل از چشم و گوش آنان برداشته شود، بی درنگ از دشمن اهل بیت، هر مقام و جایگاهی داشته باشد، تبری خواهند جست. ادامه مطلب »

خرید منزل

از حدود سه سال قبل که منزلی به مساحت ۱۵۰ متر جهت توسعه مسجد خریداری کردیم، تا به حال با همه همسایگان مسجد، جهت خرید منزل و توسعه بیشتر، مذاکره کردیم، اما متأسفانه کسی حاضر به فروش نیست یا برای رد کردنمون، یه قیمتی میگفتن که …

پس از تکمیل پول خرید منرل ۱۵۰ متری، تعدادی از مومنین با اصرار، مبالغی را برای توسعه مسجد دادن که عمده مبلغ را خانم متدین خیری دادند که حدود یک سال پس از دادن مبلغ، به رحمت ایزدی پیوست و اکنون بیش از یک سال از فوت ایشان میگذرد. با وضعیت تورم و بی ثباتی قیمت مسکن، نگه داشتن پول به این صورت، به صلاح نبود، پس از مشورت، تصمیم گرفته شد که با این مبالغ منزلی برای سرمایه گذاری خریده شود، هر چند متصل به مسجد نباشد، عایدات این منزل برای مسجد خرج شود و در صورتی که یکی از همسایگان مسجد، تصمیم به فروش بگیرد، منزل، فروخته شده و مبلغش خرج توسعه مسجد گردد. منزلی در ردیف روبروی مسجد به مساحت ۷۵ متر متر و به مبلغ ۵۷ میلیون تومان، جهت فروش گذاشته بودند که قرار شد به این منظور خریداری شود و به حمد الله امشب، که شب عید سعید قربان هست، قولنامه نوشته شد و چک اول آن به مبلغ ۳۰ میلیون تومان و به تاریخ ۲۸ مهرماه داده شد، چک از بنده بود و در صورتی که روز یک شنبه اثری از من ندیدید، بدانید که در زندان گرفتار شده ام 😀 .

دوستان عزیز، جهت مشارکت در این امر خیر میتوانید، مبالغ خود را به صورت آنلاین و با استفاده از کارت کلیه بانکهای عضو شتاب پرداخت نمایید. اجرکم عند الله.

جهت پرداخت، کلیک کنید.

شکایت از بسیج.!!!

روز چهارشنبه ۱۷ مهرماه جهت مشورت در خصوص خرید منزلی برای مسجد حضرت علی علیه السلام، نزد حضرت آیت الله سید طیب موسوی رفتم، ایشان تا حرف مسجد را پیش آوردم، فرمودند که اهالی محل از شما شاکی هستند، علت شکایت را هم ایجاد سر و صدا و مزاحمت شدید اعلام نمودند، بنده که از فعالیتهای مسجد کاملاً اطلاع داشته و از رعایت کلیه نکات مطمئن بودم، بدون معطلی و با قاطعیت عرض کردم که این مطلب کذب محض است و غیر از اذان، هیچ گونه صدایی از بلندگوی مسجد شنیده نمیشود. بعد از آن از شاکیان سوال کردم، ایشان نامه ای را نشان دادند که به امضای تعدادی از همسایه های مسجد رسیده بود. اما چه افرادی؟ 😀 افرادی که در این ۵ سال که بنده امامت مسجد را به عهده داشتم، حتی یک بار هم وارد مسجد نشده و اساساً تعدادی از آنها افرادی بی نماز هستند، یکی از همین برادران امضاء کننده، ظهر روز ماه مبارک رمضان، در حال کباب کردن ماهی در خیابان، توسط بنده و مومنینی که پس از نماز ظهر و عصر از مسجد خارخ شدند، مشاهده شده که ان شاء الله برای افطار آماده میکردند. 😀  در بین افراد، برادران معتاد و شراب خور هم دیده میشوند. 😀 جالب این است که وقت مطرح کردن مسئله، به آنها گفته شده که به امام جماعت مسجد هم اطلاع دهید که آورنده نامه اعلام میکند که ما امام جماعت را اصلاً قبول نداریم. 😀 واقعاً چه دوره ای شده.!!! اراذل و اوباش و بی نمازها و شراب خورها، کسانی که حتی یک بار با امام جماعت رو در رو نشده و تکلمی با ایشان نداشته اند، ایشان را قبول ندارند. 😀 برچه اساسی، من نمیدانم. در نامه عنوان کرده اند که چون مسجد در منطقه مسکونی واقع شده، نباید بسیج داشته باشد، این مطلب واقعاً ناشی از بی اطلاعی آنهاست. مگر مساجد دیگر در بیابانهای اطراف شهر ساخته شده اند که این مسجد در منطقه مسکونی است؟ 😀 به هر حال ما که کلی به این جریان خندیدیم و برای ادخال سرور، تصویر شکایتنامه را برایتان میگذارم. برای حل مشکلشان هم بنده به حضرت آیت الله، عرض کردم که همین نامه را عیناً به سپاه ببرند تا ان شاء الله مسئولین امر برای انتقال پایگاه های برادران و خواهران از مناطق مسکونی به مناطق بیابانی اقدام نمایند. 😀 ادامه مطلب »