ناهار در فضای آزاد

بالاخره امروز یه فرصتی شد که پستی بنویسم. دوران طلایی تابستان تمام شد و با وجود اینکه تقریباً آی دی من شبانه روز روشنه اما کمتر پای سیستم هستم. سفر قم هم خیلی زود تموم شد و میخواستم یه پست در باره اون بذارم که دیگه فرصت نشد. ادامه مطلب »

عید غدیر خم

سالروز فرا رسیدن عیدالله الاکبر، عید ولایت و امامت را به تمامی عزیزان تبریک عرض مینمایم. در شهر قم و در جوار کریمه اهل بیت دعاگوی همه عزیزان هستم.

اطلاعیه

بسمه تعالی

ضمن عرض تبریک فرا رسیدن عید قربان، میلاد امام هادی علیه السلام و عیدالله الاکبر، به اطلاع کلیه دوستان عزیز می‌رساند که اینجانب به همراه یک هیئت ۳۰ نفری از طلاب در روز دوشنبه(شب عید سعید غدیر خم) عازم شهر مقدس قم هستم و تا آخر هفته اونجا خواهم بود. لذا عزیزانی که مایلند ملاقاتی با این حقیر داشته باشند. در این ایام فقط در حرم مطهر میتوانم قرار ملاقات بگذارم. اونهایی که شماره موبایلم را دارن که فبها اونهایی که ندارن تو نظرات شماره بدن تا براشون ارسال کنم. قابل توجه آقا وحید عزیز که به هیچ وجه نمیتونم بیام منزلشون، پس خواهشاً اصرار نفرمایند. 😀 . منزل آقای میرسالاری استثنائی است و در صورت فرصت کافی یکی دوساعت مزاحمشان خواهم شد.

این اطلاعیه صرفاً جهت اطلاع رسانی و احیاناً خاتمه دادن به مباحث داغ چند روز گذشته در دو سه پست اخیر بوده و ارزش دیگری ندارد. 😀

درمورد نظرات انجمن اولیا و مربیان

دوستان عزیز پست قبلی موجب اظهار نظرهای متعددی از شما شده. لطفاً‌ تو بحث به همدیگه توهین نکنید. خواستم یه میانجگری بکنم و مصالحه‌ای ایجاد کنم بین عزیزان. به نظرم حرف همه عزیزان درست و خوبه، هر کدوم مسأله را از جهتی بررسی کرده. آقا مهدی از منطقه‌ی محرومی هست مثل بنده، ایشان در غرب و بنده در جنوب غرب هر دو هم محرومیت را لمس کرده‌ایم. نمیخوام بگم دیگر عزیزان تو ناز و نعمت بزرگ شدن. نه امکانات آموزش و پرورش واقعاً متفاوته. بنده قم زندگی کردم، اصفهان هم بودم، واقعاً قابل قیاس با مناطق محروم و دور از مرکز نیستن مطمئناً تهران خیلی بهتر هست. زمان قبل از انقلاب را هم یادمه. کلاس چهارم بودم که انقلاب شد. آموزش و پرورش اون زمان واقعاً با این زمان تفاوت اساسی داشت. ادامه مطلب »

توضیح در باره نظرات

بخش نظرات را از کار انداختم. یعنی اومدم ابروش را درست کنم زدم چشمشو کور کردم. 😀 از دیروز یه روبات بیکار افتاد به جون وبلاگم و هر چند دقیقه یه نظر میداد. همه نظرات هم به صورت ایمیل برام میرسید. رفتم یه افزونه برای سؤال امنیتی نصب کردم و برای فعال کردنش یه کد داده بود که بذارم تو بخش نظرات هر چی گفت انجام دادم ولی نمیدونم چرا اینطوری شد. علی آقا هم خواب بود و اول صبح رفت مدرسه و تا الان که برنگشته. میدونم تا ببینه متوجه میشه و با انگشتان جادویی یه وردی براش مینویسه و درستش میکنه. اینقدر سریع انجام میده که متوجه نمیشم چکار میکنه.

انجمن اولیا و مربیان

دیروز برای علی تو مدرسه یه اتفاق افتاده بود و یکی از معلم‌ها دعواش کرده. کلی شاکی بود و ازم خواست برم مدرسه. یکم علی مقصر بوده. البته برخورد اون معلم هم درست نبود. از قضا همین دیروز دعوتنامه انجمن اولیا و مربیان را داده بودن. دیشب زنگ زدم به مدیرشون و مراتب اعتراض را به عرض ایشان رسوندم و ازش خواستم که امروز تو جلسه صحبتی داشته باشم. اون هم انگار سخنران نداشت و از خدا خواسته سریع قبول کرد 😀 ادامه مطلب »

نظری در باره حکایت این روزهای سینا

آقا سینای عزیز ازم خواست تا در مورد پست جدیدش نظر بدم. دیدم مطلب زیاد شد گفتم یه پست بنویسم که با یک تیر دو نشان بزنم هم نظری در باره مطلب ایشان هم صفایی برای وبلاگ خودم 😀 . حکایت گرفتاری و سختی مادی و معنوی است. مطالبی به ذهنم رسید از کلمات نورانی اهل بیت که با کمی جستجو پیداشون کردم و براتون نقل میکنم. این را هم همیشه آویزه گوش خودمون بکنیم که ما در محل آزمایش و امتحان به سر میبریم، خداوند در قرآن کریم در جاهای متعددی این دنیا را محل امتحان توصیف فرموده، همه را به امتحان وعده داده و هیچ استثنایی را قائل نشده، یکی را با فقر و نداری و دیگری را با ثروت به مکنت. یکی را با محرومیت و دیگری را با بهره‌مندی، خلاصه همه به نوعی در این آزمون شرکت می‌کنند. در کلمات نورانی اهل بیت هم الی ماشاءالله در این موارد مطلب هست و دنیا را بازاری توصیف کرده که گروهی زیانکار و گروهی با سود کلان از آن خارج می‌شوند. در این میان سهم اولیاء و بزرگان دین آزمون‌های سخت و دشوار است بلاتشبیه مانند آزمون‌های درسی در مقاطع مختلف است، آزمون کلاس اول ابتدایی و آزمون‌های کارشناسی ارشد و دکترا هر گروه آزمون خود را دشوار میپندارند مگر کسانی که از هر حیث خود را آماده کرده باشند. یکی از آزمون‌های ما محبت و ولایت اهل بیت است که:

ولایت اهل بیت و دلباختگی به این خاندان بدون آمادگی برای رنج و محنت ها و با گریختن از انواع محرومیت ها امکان پذیر نخواهد بود، زیرا:

نازپرورده تنعم نبرد راه بدوست

عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

حقیقی بودن علاقه درونی شخص، هنگامی نمایان می شود که فرد مورد امتحان قرار گیرد و حوادثی تلخ و ناراحت کننده در زندگی انسان رخ نماید، آن گاه است که دوستان حقیقی از دوستان مجازی جدا می گردند و گرنه در هنگام راحتی و آسایش هر کسی می تواند ادعای دوستی اهل بیت علیهم السلام را داشته باشد. آری راه عشق، راهی بس دشوار و رنج آور و بلاخیز است. عاشق صادق هرگز از رنج و بلای در راه دوست نمی ترسد بلکه با شوق و رغبت به استقبال آن می شتابد. امام علی علیه السلام می فرماید: «من تولانا فلیلبس للمحن اهابا;  هر کس ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را دوست بدارد باید برای محنت ها پوستی دیگر بپوشد.» کنایه از اینکه آماده انواع بلاها و مشکلات باشد.

هر که در این بزم مقربتر است

جام بلا بیشترش می دهند

روایتی برای کسانی که از مشکلات مادی رنج میبرند:

مردى به محضر امام صادق علیه السلام رسید و از فقر و تنگدستى شکایت کرد.
امام علیه السلام به او فرمود: این طور نیست که تو مى گویى و من تو را فقیر نمى دانم .
عرض کرد: سرور من به خدا سوگند شما از وضع من خبر ندارى و نمونه هایى از فقر خود را ذکر کرد و امام علیه السلام سخن او را نمى پذیرفت تا اینکه از او سوال کرد اگر صد دینار به تو بدهند حاضرى از ولاین ما دست بردارى و از ما برائت جویى ؟
جواب داد: نه ، امام پیوسته رقم دینار را بالا برد و به هزارها دینار رسانید و آن مرد قسم می‌خورد که حاضر نیست با این مبالغ از ولایت ائمه علیهم السلام دست کشد.
آنگاه امام علیه السلام به او فرمود: آیا کسى که چیزى دارد که به هزارها دینار نمى فروشد فقیر است؟

عزیزان ما بهترین چیزها و نفیس‌ترین سرمایه‌ها را داریم اگر واقعاً پیروی از آنان را سرلوحه کارمان قرار دهیم و جز کلام آنان نشنویم و جز راهشان نپوییم تمام مصائب و گرفتاری‌های این جهان گذرا شیرینتر از هر لذتی خواهد بود کما اینکه سید الشهداء علیه السلام در اوج مصیبت و گرفتاری، همه آنها را در محضر خداوند ناچیز و آسان شمرده.

برای رعایت کپی رایت اعلام میکنم که بخش‌هایی را از دو جا کپی کردم که مطالعه همه مطالب اون جاها را توصیه میکنم.

لینک اول

لینک دوم

عکسها و گزارش اردو

همونطور که توی پست قبلی گفتم یه اردویی رفتیم که تقریباً ۲۴ ساعته بود و یه شب تو اردوگاه موندیم. اردو از طرف بسیج مدرسه بود و یه جای خیلی خوب را در نظر گرفتن. پیشنهاد وقتش هم از من بود، اگه مثلاً یه ماه دیگه برگزار میشد دیگه به خاطر سردی آبها امکان شنا نبود. تو همین محل، هفته قبل آقای حاج نوروزی از طرف دانشگاه صنعت نفت با تعدادی از دانشجویان اونجا بودن، لذا پیشنهاد محل هم از ایشان بوده. محل اردو بین اندیمشک و دزفول بود. ادامه مطلب »

اردوی تفریحی

امروز قراره با طلبه‌ها بریم اردو و تا فردا تو اردوگاه بمونیم. اردوگاهی در اطراف شهر دزفول، پایتخت مقاومت ایران. اردوی طلبگی خیلی با حاله من که زیاد اهل اردو نیستم از این اردوها خوشم میاد. منتظر عکس‌های اردو باشید.