امروز بسیج مدرسه ما یه اردوی راهیان نور به مقصد شلمچه برگزار کرد. من هم قرار بود توی این اردو شرکت کنم، شرکت هم کردم اما چه شرکتی 😀 دیروز سرما خوردم و دیشب تب داشتم و حالم خوب نبود، تعداد ثبت نام کنندگان برای اردو هم بیش از ظرفیت یه اتوبوس بود برای همین قرار شد با ماشین خودم برم، یکی دیگه از طلاب هم ماشینش را اورده بود. طبیعتاً با توجه به کسالت یکم که چه عرض کنم، خیلی دیر حرکت کردم و فقط یه نفر بام همراه شد، اسمش را نمیارم و نمیگم که آقای حاج نوروزی بوده. نزدیک اذان ظهر بود و هر چی گفتم اول نماز بخونیم بعد بریم، گفت که دیره و بریم نماز شکسته بخونیم حالش بیشتره 😀 تو راه کنار بنای یادبود و قبر پنج شهید بزرگوار که همه سید بودن و در محل شهادت دفن شده بودن نماز خوندیم. به محض توقف متوجه یه اشکال عمده در سیستم رادیات ماشین شدیم و بعد از اون تقریباً هر ربع ساعت ماشین جوش میاورد و مجبور بودیم بایستیم و رادیات را پر از آب کنیم. اما مشکل اینجا بود که آب نداشتیم، خوشبختانه شب قبل باران مفصلی اومده بود و با کلی گلی شدن موفق شدیم خودمون را به خرمشهر برسونیم و ماشین را تعمیر کنیم. تو یکی از توقفها آب رادیاتور به سر و صورت و لباسهام پاشید، خدا رحم کرد نسوختم، اما عمامه و لباسهام همگی رنگ آب زنگ زده را به خودشون گرفتن و شدم یه آخوند زنگ زده. 😀
بالاخره وقتی به شلمچه رسیدیم که همه سوار اتوبوس شده بودن که برگردن. با توجه به وضعیت بد ظاهری و خستگی فقط یه عکس با دوربینم تو خرمشهر گرفتم اون هم به سفارش آقای حاج نوروزی به منظوری خاص. 😀
شینهو؟ وقتی رفتید اونجا اونا داشتن بر میگشتن؟ اینجا دو تا سوال پیش میاد!
۱- مگه چند ساعت تو راه بودید؟
۲- برای چی رفتید؟
بعدش هم جنابعالی شب برگشتی. در صورتی که ظهر حرکت کردی. عجیبه من گیجیدم 😯
لابد خیال کردید شلمچه مثلاً ۵ کیلومتری اهوازه. نه جانم تا خرمشهر ۱۰۰ کیلومتره از اونجا تا شلمچه هم بیش از ۱۵ کیلومتر هست. بنده دعوت کردم که شما هم تشریف بیارید، افتخار ندادید و نیومدید.
تازه من عرض کردم که ماشین خراب شد و خیلی تو راه ایستادیم.
این مطلب که شما رنگ زده شدید در واقع یک تاکتیک ناخدااگاهانه بوده که شما به استتار منطقه در بیایید دیگر اینکه شماهم یاد اون روزهایی بیفتید که هیچ رزمنده ای به فکر لباس و تیپ ظاهر نبود همه سعی داشتن خاکی باشن و شما باامدادخداوند همینجوری شدی.خوب بود عکس میگرفتی.جذابیتش برای خوانندگان و بینندگان دوچندان میشد .ولی خدا یه حال درست و حسابی هم به حاجی نوروزی داد 😆
راستی حاجی سینا تو شلمچه نبود ؟ چند وقتیه نیست مفقودالاثر شده دلم تنگ شده براش 🙁