تو این سفری که به قم داشتم، وقتی به شهر رسیدم، دنده ۳ که میرفتم، صدایی از گیربوکس ماشین می اومد، نزدیک یک هفته باهاش کنار اومدم، بالاخره گفتم برم و نشون مکانیک بدم، اولین مکانیک گفت که ممکنه از وازکازین (گرایل) باشه و یه سری به تعویض روغنی بزن، برای چک کردن بردمش، با کمال تعجب متوجه شدم که اصلاً چیزی به نام وازکازین تو گیربوکس نبوده و خالی خالی شده. 😀 وقتی هم میخواست پرش کنه، دید که نشتی داره و فایده نداره، وازکازین را تو بشکه ای ریخت و داد دستم و روانه مکانیکی شدم، نشتی را گرفتن و وازکازین ریختن و دیدم که بحمد الله صدا برطرف شده، خوشحال از اینکه کار به باز کردن گیربوکس و هزینه سنگین نکشیده، راهی منزل شدم. البته همین کار مختصر و خرید سنسور کیلومتر که خراب بوده، ۲۸۰ تومان شده بود. دقیقاً سه روز بعد، یعنی دیروز، پشت چراغ قرمز ایستاده بودم، سبز که شد، ماشین تقه ای کرد و دیگه حرکت نکرد، با کمک رهگزاران، ماشین را به کناری بردم، اون نزدیکی یه تعمیرگاه بود، رفتم پیشش و قصه را گفتم، اومد بازدید و با کمک شاگردش، ماشین را هل دادیم و داخل تعمیرگاه بردیم، شاگردش اهوازی و عرب بود و با همدیگه رفتیم تو کانال عربی و خوش و بش. استادکاره تو بررسی عیب ماشین که خیلی هم طول نکشید، متوجه شد که کلاً گیربوکس ترک برداشته و محتویاتش، کاملاً به هم ریخته بود، به دوستی زنگ زدم و مشورت گرفتم، گفت دیگه فایده نداره و تعویض کنی بهتره، من هم که حدود یک سال قبل، یک میلیون داده بودم برای تعمیر گیربوکس، تمایلی به تعمیر مجدد نداشتم، از آنجا هم که در بهترین سه ماه سال هستیم و حقوقی در کار نبوده، هیچ پولی نداشتم، زنگ زدم و یه بنده خدایی مبلغی برام واریز کرد، تا عصر، تعمیرکاره چندین بار تماس گرفت و در هر بار، مژده خرابی بخشی را میداد و اجازه تعویض یا تعمیر میگرفت، تا شب خرج ماشین، به دو میلیون رسید و فرداش که امروز باشه هم ۲۸۰ تومان اضافه شد.