بایگانی برچسب : کوه نوردی

برفراز آسماری

پریروز به اتفاق خانواده، راهی روستای آبلشکر شدیم، البته شب بعد از نماز و حدودای ساعت ۱۰ و نیم بالاخره موفق به حرکت شدیم، قرار بود که بعد از ظهر حرکت کنیم، مسجد به مناسبت میلاد امیرالمومنین، جشن گرفته بودن، سخنران و مداح دعوت کرده بودن، گفتن اگر شما باشید بهتر است، به همین خاطر تصمیم عوض شد و به بعد از نماز موکول شد، آماده شدن همسفران هم خودش به اندازه کافی وقت گیره، علی تو برنامه اعتکاف مسجدشون ثبت نام کرده و اصلا تو برنامه ما نبود، بنزین و گاز نداشتیم و مقداری معطل این قضیه شدیم، تو راه و در شهرستان هفتکل، دوباره گاز زدیم و یکمی از مسیر اصلی منحرف شدیم و اشتباها به روستای آبلشکر سفلی رفتیم، مجموع این معطلیها باعث شد که حدود ساعت ۲ و پانزده دقیقه بامداد، به محل مورد نظر برسیم، چون شام نخورده بودیم، یه غذای خیلی مختصری خوردیم و خوابیدیم، صبح بعد از نماز هم خستگی امان نمیداد و یکی دو ساعت، خوابیدیم، بعد از صبحانه که حدود ساعت ۹ بود، راهی اطراف روستا شدیم و زیر سایه خنک درخت کُنار، در کنار آب روانی، ریه هامون را از هوای تمیز پر کردیم، ظهر برگشتیم و ناهار و مخلفات، عصری به همراه، مدیر کاروان، آقای محمد خلیلی، راهی کوه آسماری و روستایی به همین اسم شدیم، تا بلندترین نقاط کوه و پرتگاه وحشتناکی که بیش از هزار متر از سطح زمین فاصله داشت رفتیم، تقریبا غروب بود و برای نماز، کمی پایینتر، نزد چاه گاز معروف منطقه، رفتیم و اونجا، نماز مغرب و عشاء را خوندیم. پس از مراجعت به روستا، در برنامه دعای کمیل شرکت کردیم و بعد از شام که در محل اقامت خوردیم، جناب آقای خلیلی و تعدادی از هم ولایتیها، که در محلی نشسته بودن و جمعشون جمع بود، تماس گرفت و جهت چای منقل، دعوتم کرد، خانمها هم پیش گروه خودشون رفتن.  ادامه مطلب »