پس از حادثه ای که در مسیر برگشت از قم برایم اتفاق افتاد، یکی از عمده ترین اشکالاتی که در ماشین ایجاد شد، آسیب دیدن کارتل روغن بود، همین آسیب دیدگی سبب شد که دیگه نشه ماشین را روشن کرد و مجبور به استفاده از یدک کش شدم، کارتل روغن توسط یکی از دوستان خریداری شد و با مشاوره تلفنی …
ادامه مطلب »عادي
حادثه ناگوار
پنج شنبه ۲۸ مرداد، از اول صبح عازم قم شدم، اوایل شب رسیدم قم و البته اون شب خیلی خسته و کوفته از رانندگی، استراحت کردم و فرداش، جمکران و حرم، دعاگوی همه دوستان و عزیزان بودم. قرار بود که روز یکشنبه ۳۱ مرداد، اول صبح برگردم اما این کار یک روز زودتر صورت گرفت و امروز برگشتم. همه چیز …
ادامه مطلب »تودیع و معارفه
بالاخره هر آغازی را پایانی است و هر شروعی، اتمامی دارد، از حدود بیش از یگ ماه قبل، قرار تغییر و تحول در مدیریت مدرسه علمیه امام جعفر صادق علیه السلام گذاشته شد و مراحل کار، به تدریج طی شد، تا اینکه امروز، مراسم تودیع بنده و معرفی مدیر جدید مدرسه، با حضور جمعی از اساتید و معاونین مدرسه، انجام …
ادامه مطلب »کنترل هوشمند شبکه های مجازی
امروز صبح موبایلم زنگ خورد، شماره شهری ناشناس بود، جواب دادم، سرویس دهنده اینترنت بود، ازم پرسید که شما روی سرویستون، وب سرور دارید؟ گفتم بله، در خدمتم، گفت که یه عکس مشکل دار غیر اخلاقی روش هست، از تهران پیگیری کردن برای حذفش و الا آی پی مسدود میشه. 😀 من که خودم را در چنگال پلیس فتا میدیدم، …
ادامه مطلب »پاسخ به دوست
هفته قبل که به زیارت اهل قبور رفتم، سر ظهر بود و تنها بودم، سه تا عکس از فضای قبرستان، گرفتم و تو یه پست منتشر کردم، یکی از دوستان نظر داده که: «خداوند متعال ابوی گرامی را بیامرزد. عکس از خودتون هم میزاشتید ما از دلمردگی در بیاییم» در پاسخ به اظهار لطف و محبت ایشان، امروز که با خانواده، …
ادامه مطلب »پنچر گیر ناشی
دیشب باد چرخ عقب، سمت راننده خالی شد، البته دیگه به خونه رسیده بودیم و ماشین را بردم داخل، امروز خواستم زاپاس بذارم و چرخ پنچر را ببرم پنچرگیری، هر کاری کردم، پیچهاش باز نشدن، ممکنه بعضی بدخواهان و معاندان، بگن دیگه پیر شدی و نمیتونی حتی یه پیچ را باز کنی. 😀 اما اینطور نیست و زوری که زدم …
ادامه مطلب »دیار خاموشان
از بهلول پرسیدند درقبرستان چه میکنی؟ در جواب گفت: با جمعی نشسته ام که به من آزار نمیرسانند حسادت نمی کنند دروغ نمی گویند طعنه نمیزنند خیانت نمی کنند قضاوت نمی کنند مرا به یاد سرای آخرت می اندازند و بالا تر از همه ی اینها اگر از پیششان بروم، پشت سرم بد گویی نمی کنند! واقعاً چه مردمان خوبی …
ادامه مطلب »تغییر چهره
پس از سالها، بالاخره عینکم را عوض کردم، همیشه از یک نوع فرم استفاده میکردم و خیلیها فکر میکردن که اصلاً عینکم را عوض نمیکنم اما حقیقت این است که فقط این سری خیلی طول کشیده و مدت مدیدی عینک را عوض نکردم. مثل فرم قبلی دیگه گیرم نیومد و مجبور شدم یه نوع دیگه بگیرم، با خودم فکر میکردم …
ادامه مطلب »تیراندازی در پارک
توی منطقه ما به لطف و زحمت مسئولین خدوم شهرداری، چیزی به نام پارک محله ای وجود ندارد، یه پارک هست انتهای محله و مشترک بین حصیرآباد و منبع آب به نام کوهساران که خود وجودش معظلی برای منطقه هست، هر چند وقت یک بار، زهرا خانم هوس پارک میکنه و میبرمش کیان پارس، پشت مسجد فاطمیه، کنار ریل آهن، …
ادامه مطلب »گرمترین روز سال
امروز و در دمای بالای ۵۰ درجه، یه مختصر خرید داشتم، با خانم و زهرا کوچولو، رفتیم بازار، البته با ماشین کولر دار. 😀 کارها تقسیم شد، خانم به سمتی و من و زهرا به سمت دیگری رفتیم تا خرید سریعتر انجام بشه، تو برگشت گوینده رادیو میگفت که امروز گرمترین روز در قاره آسیا هست، من هم میخواستم دلتون …
ادامه مطلب »