عادي

معرفی فرمانده جدید پایگاه

امشب توی مسجد، مراسم تودیع فرمانده سابق و معرفی فرمانده جدید بود. پایگاه مسجد در ۲۷ خرداد ۱۳۹۰ راه اندازی شده و از همان ابتدا فرماندهی به عهده یک نفر بوده و تغییری نکرده، تا اینکه از حدود چند ماه قبل زمزمه تغییر و تحول شدت گرفت، من هم به عللی بسیار مشتاق بودم که فرماندهی عوض بشه، اشتیاقم را …

ادامه مطلب »

کاروان راهیان نور

امروز با طلاب مدرسه، در قالب کاروان راهیان نور و با ۲ دستگاه اتوبوس راهی مناطق جنگی شدیم، منطقه فکه و یادمان شهید چمران در دهلاویه. انصافاً فضای خوب و معنوی بود و حال و هوای همه را عوض کرد. عکسهای زیادی گرفته شد که چندتاشون را براتون میذارم.

ادامه مطلب »

شبی با شهداء

در سالروز شهادت مظلومانه بی بی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، با تعدادی از طلاب مدرسه، به زیارت معراج شهدا رفتیم و در کنار پیکرهای تازه تفحص شده، زیارت عاشورا خواندیم، باشد که یادمان بماند که آسایش امروز و آزادی و عزت و استقلال را مدیون چه کسانی هستیم.

ادامه مطلب »

دسته گل تبلیغات مسجد

دسته گلهای خطاطها و تایپیستها قصه ی دامنه داری است که همه جا مشاهده میشود، نمونه اش را قبلاً هم منتشر کردم، این یکی، تازه ترین هست که روز ۲۲ بهمن امسال بوده و مربوط به مسجد حضرت علی علیه السلام است که بعد از مراسم متوجهش شدن.

ادامه مطلب »

نتیجه مذاکرات

وعده داده بودم که نتیجه رفتن به مدرسه علی را براتون نقل کنم، همانطور که انتظار میرفت یکی از مدافعین اومده و نظر داده. من هم بدون هرگونه دخل و تصرفی تأییدش کردم. البته بارها گفته ام و بار دگر میگویم که منظور بنده معدود معلم متخلف هست و الا معلمین خدوم و زحمت کش، جای خود دارند و حق …

ادامه مطلب »

عَدالت، مشکل ساز شد.!!!

امروز علی ازم خواست که اگه فردا وقت داشته باشم، برم به مدرسه شون سر بزنم، البته این خواسته آقای مدیر هست و ایشان ابلاغ کننده بودن، من هم که میدونستم بی خودی از ولی دانش آموز نمیخوان برن مدرسه، یه کاری باید کرده باشه، ازش خواستم توضیح لازم را بده و بگه چی شده که مدیر من را خواسته؟ …

ادامه مطلب »

حماسه حضور

امروز ۲۲ بهمن ماه و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است، از دیشب برنامه ریزی مناسب برای شرکت در راهپیمایی، انجام شد، علی که امسال، تبدیل به یک آدم کاملاً سیاسی شده، تو برنامه ما شرکت نکرد و ساعت ۹ صبح و یک ساعت قبل از شروع راهپیمایی، از منزل خارج شد تا به قول خودش توی صفوف اول باشد. حدودای …

ادامه مطلب »

به گِل نشستن ماشین!!!

امروز بعد از مدتها، تصمیم گرفتیم برای صرف ناهار به دامن طبیعت پناه ببریم و بدین منظور تدارکات ویژه ای انجام شده بود. همه چیز به خوبی گذشت، طبق معمول وظیفه بنده، روشن کردن آتش بود، هیزم با مشارکت بیشتر اعضای خانواده، جمع آوری شد، ویژگی امروز این بود که عضو جدید خانواده هم به راه افتاده و این اولین …

ادامه مطلب »

اتمام دوره درسی

امروز دوره درس دوره دیگری از طلاب به اتمام رسید، سالهای قبل حدود یک ماه دیگر تموم میشد ولی امسال که دروس یک ماه قبل از سالهای گذشته شروع شد، امروز به انتها رسید. طبق معمول سنوات گذشته، عکسهایی برای یادگاری گرفته شد، البته متأسفانه، دوربینم را فراموش کردم با خودم ببرم، لذا با موبایل یکی از طلاب که کیفیت …

ادامه مطلب »

اذان بی محل

دیشب خیلی خسته بودم و یکم زودتر از معمول خوابیدم، یعنی خوابم برد و فقط یادم هست که بین خواب و بیداری به سوالات علی که امروز امتحان عربی داره، جواب میدادم. حوالی ساعت ۴ صبح با صدای دلنشین باران، البته نه اون باران توی سریال، 😀 بیدار شدم و رفتم ماشین را جابجا کردم و بردمش جایی که آب …

ادامه مطلب »