چهارشنبه, ۷ بهمن,۱۳۹۴, ۲۳:۳۳
امشب بعد از مدتها که تصمیم داشتم برم رقیه خانم سه ساله، که البته الان چهار ساله شده را ببینم. همون دختر بچه ای که با کمک هم وطنان نیکوکار، هزینه عملش داده شده و مشغول طی سیر درمانی خودش هست، مدت چند ماهی است که از روستا نقل مکان کردن و در حاشیه شهر، منزلی دست و پا کرده اند، همراه با خانم و دوتا دخترم رفتیم بهشون سر زدیم و ساعتی کنارشون بودیم، من که رقیه را قبل از عمل دیده بودم، حال فعلیش برام مثل یه معجزه بود، خانواده اش هم بسیار شاد و خوشحال و امیدوار بودن، پاهاش به طور کامل حرکت میکرد و حس داشت، فقط گذشت زمان و تمرین لازمه تا قدرت پیدا کنن و بتونه بدون کمک وسایل جانبی، راه بره. همونطور که شما عزیزان با کمک های نقدی خود و دعای خیرتون، کار را به اینجا رسوندید، برای ادامه درمان و شفای کامل، به دعای خیر شما مومنان نیکوکار، نیازمندیم. ان شاء الله یه روزی برسه و پستی بنویسم و توش خبر بهبودی کاملش را بنویسم.
پنجشنبه, ۱ بهمن,۱۳۹۴, ۱۶:۰۷
دیروز باتفاق یکی از دوستان، راهی روستای آبلشکر شدیم، البته بنده با ماشین خودم، همراه خانواده و ایشان هم با ماشین خودش و خانواده، زحمت ناهار را هم ایشان کشیدند، امتحانات حوزه که تقریباً رو به اتمام بود و آخریشون، امروز برزگزار شد. امتحانات علی و خواهرش هم دیروز تموم شد، همه شرایط جمع بود که بعد از مدتها، به یک سفر یکی دو روزه، بریم. حوالی ساعت ۲ بعد از ظهر بود که به راه افتادیم، قرار شد، ناهار را در مسیر، توقف کنیم و بخوریم، تقریباً در ۴۰ کیلومتری اهواز، جاده هفتکل، توقف کردیم و ناهار خوردیم و کمی گفتگو و خوش و بخش، دوباره به راه افتادیم، از آنجا که من همیشه تو آدرس پیدا کردن مشکل داشتم و متأسفانه اداره راه و ترابری خوزستان هم با کمبود شدید تابلو مواجه هست، مسیر را اشتباهی رفتم و وارد شهر هفتکل شدم، روستای آبلشکر، بین هفتکل و باغملک واقع شده، اگر کسی از اهواز برود، باید نرسیده به هفتکل، مسیر خود را به سوی باغملک کج کند تا به جاده فرعی مربوط به روستا، برسد، خلاصه اشتباه بنده، خیلی هم بد نشد، تو هفتکل هم نون خریدیم و هم گاز زدیم، اما سبب تأخیر شد و بعد از اذان مغرب به روستا رسیدیم.
در باره آبلشکر:
اسم روستای آبلشکر، همیشه به گوشم میرسد، تعداد زیادی از دوستان و اهل محله ما، از اهالی اون روستا هستند و همیشه از روستاشون تعریف میکنن، بسیاری از روحانیون از رفقا و آشنایان نیز اهل اون روستا هستند، در حقیقت اون روستا، یک روستای عالم خیز هست و تاکنون صدها نفر از اهالی آنجا، طلبه شدن و چندین چهره علمی سرشناس نیز از اهالی آن سامان هستند، وجود روحانیون و تردد مداوم آنان به روستا، سبب ایجاد جو عمومی مذهبی در آن دیار شده است و آثار و برکات این فضلاء مشهود است. بنده اولین بار است که به آنجا میروم و در اولین برخوردی که امروز ظهر و در مسجد روستا، با بعضی از اهالی داشتم، این مطلب را به خوبی احساس کردم.
چهارشنبه, ۲۵ آذر,۱۳۹۴, ۱۶:۳۲
منطقه محروم حصیرآباد اهواز، از جمله صدها منطقه فراموش شده خوزستان هست که فاقد ابتدایی ترین، امکانات رفاهی میباشد، سابقاً دارای فاضلابهای روباز بوده و در آنها فقط آبهای حاصل از استحمام و شستشو، جاری بوده و فاضلابهای توالتها، به سوی چاه هدایت میشد و در صورت پر شدن، تخلیه میشد، در اثر بارندگی، همیشه سطح خیابانها، پر از آب میشد و جویهای فاضلاب طغیان میکرد، اما پس از اتمام بارندگی، به تدریج، سطح آب پایین آمده و خیابانها خشک میشدند، اگر هم احیاناً آبی میماند، آب آغشته به فضولات انسانی نبوده و مخلوطی از آب باران و فاضلابهای حاصل از شتستشو بوده، چند سالی است که با کمال تأسف و با بی تدبیری تمام و لابی گری پیمانکاران نالایق، فاضلابی بسیار ناکارآمد، در منطقه، ایجاد شده که نه تنها مشکلی از مشکلات مردم را حل نکرده بلکه مشکلات عدیده ای برای آنها ایجاد کرده، بارها و بارها در چله تابستان، لوله های اصلی فاضلاب، دچار گرفتگی شده و منطقه وسیعی را آغشته به لجن و نجاست نموده، وضع در پاییز و زمستان، در اثر بارندگی بسیار وخیمتر است، به مجرد اندک بارشی، گرفتگیهای عظیم و عجیب و غریبی، ایجاد میگردد، اگر فکر میکنید با تماسی به شرکت آب و فاضلاب، مأمورین وظیفه شناس، سریعاً حاضر شده و گرفتگی را برطرف میکنند، کاملاً در اشتباه هستید، ادامه مطلب »
شنبه, ۱۴ آذر,۱۳۹۴, ۱۹:۱۵
یکی از معروفترین و شاید شلوغترین شبکه اجتماعی جهانی، فیسبوک است که متأسفانه از سال ۸۸ در ایران فیلتر شده و در دسترس نیست، علت را مسائل غیر اخلاقی ذکر میکنن که شواهد و قرائن، حاکی از اینه که بهانه ای بیش نیست و میشه صفحات خاص را فیلتر کرد نه اینکه کل سایت را از دسترس خارج نمود، علت اصلی فیلتر شدن آن، هماهنگی آشوبگران فتنه ۸۸ از طریق این سایت بوده. در این بین بعضیها از بعضی مراجع بزرگوار استفتاء نمودن و با سیاهنمایی و مطرح کردن خطر اسلام و مسلمین و کمک به اسرائیل، فتوای تحریم فیسبوک را گرفتن، بنده علی رغم این بحثها، و باتوجه به اینکه وظیفه علماء تبیین حکم است و تشخیص موضوع، به عهده مکلف است، از منظر تخصص و اطلاع شخصی خودم، منعی در استفاده از فیسبوک ندیدم و صفحه ای در آن دارم که البته به علت فیلترینگ، دسترسی کمی دارم، ادامه مطلب »
جمعه, ۶ آذر,۱۳۹۴, ۱۶:۲۹
دیشب قرار بود که علی با دوستان طلبه اش از طرف مسجد و با برنامه ریزی قبلی، مشرف بشن، عراق، جهت شرکت در بزرگترین تجمع بشری و عظیم ترین راهپیمایی، چند روز قبل، ویزا و مقدمات کارها را انجام داده بودن، چندتا ماشین کرایه کردن، از قبل، قرار بود، یه روز برم و در موکبهای خدمت به زوار که از طرف بعضی از مومنین از اهالی محل، در مرز چذابه مستقر شده بودن، خدمت کنم، فکر میکردم که علی و گروهش، اول صبح حرکت میکنن، گفتم با یک تیر دو نشان بزنم و هم برسونمشون و هم برم تو موکب، دیروز ظهر که علی اومد منزل، گفت که قراره شب حرکت کنن، بعد از نماز مغرب و عشاء، دیروز حالم بد بود و نماز صبح و ظهر را نتونستم برم مسجد، علی هم که همیشه عجول، ازم خواست که نماز مغرب و عشاء را نرم مسجد، چون به قول خودش، ممکنه چند نفر، دورت جمع بشن و دیر بشه، من بهش گفتم برنامه های بسیجیها و مسجدیها و طلبه ها را همیشه با یک ساعت تأخیر هم که بری، دیرت نمیشه. 😀
ادامه مطلب »
پنجشنبه, ۵ آذر,۱۳۹۴, ۱۷:۰۰
امروز صبح، صدای زنگ تلفن منزل، من را به سوی گوشی برد، شماره از تهران بود (۰۲۱۳۳۴۶۸۰۲۴)، به ندرت میشه که کسی از تهران، زنگ بزنه، گوشی را برداشتم، یه خانمی با سرعتی که اختصاص به خانمها دارد، صحبت میکرد و از بیمه مرکزی و امداد خودرو و این جور حرفها میگفت، شما به خاطر اینکه هیچ خسارتی به نامتان ثبت نشده، حائز دریافت کارت طلایی امداد خودرو شدید، پیامی در این رابطه دریافت کردید؟ توضیحات لازم داده شده؟ آماده جوابگویی به گزینه های مختلف جواب مخاطبش بود و با بلبل زبانی خاصی از عهده کار بر می اومد، تا به حال ده ها بار با من تماس گرفته بودن و تقریباً یه مضمون داره تماسشون و سراغ مالک خودرو را میگیرن، بنده هم که ختم این کارها هستم، اگر فرصت داشته باشم، مکالمه را طول میدم تا هزینه تلفنشون بیشتر بشه، کلی تا حالا سرکارشون گذاشتم و اطلاعات کاملاً غلط و آدرس پرت دادم. 😀 این دفعه فقط اسمم را غلط گفتم و شماره موبایل و آدرس را بهشون دادم و خواستم ببینم که این قضیه به کجا منتهی میشه؟
ادامه مطلب »
پنجشنبه, ۲۸ آبان,۱۳۹۴, ۱۴:۳۸
امروز هفتم ماه صفر، به روایتی روز شهات امام حسن مجتبی علیه السلام است، وقتی که قم و اصفهان بودم، یادم هست که همیشه، این روز به همین مناسبت درسها، تعطیل میشد و مجالس عزاداری برپا میگردید، اما همین روز هم ولادت امام موسی کاظم علیه السلام، نقل شده که صدا و سیما بیشتر به اون میپردازه و حتی اصلاً به قضیه شهادت اشاره نمیکنه، امسال متوجه شدم که اشاراتی به این موضوع داشتن و رادیو معارف، ویژه برنامه شهادت امام مجتبی علیه السلام را در شب شهادتش، پخش کرد که انصافاً برنامه خوب و قابل استفاده ای بود، من هم که تو مسیر یادمان شهدای هویزه بودم، و هر وقت تو ماشین باشم، رادیو معارف گوش میکنم، از برنامه، استفاده کردم و از تغییر رویکرد صدا و سیما، متعجب شدم، البته شبکه های دیگه را خبر ندارم و ممکنه این تغییر، فقط در رادیو معارف اتفاق افتاده باشه. به هر حال تغییر خوب و مثبتی است و گامی هر چند کوچک، برای رساندن صدای مظلومیت سبط اکبر پیامبر رحمت که حتی در بین شیعیان و محبینش هم مظلوم و غریب هست، میباشد.
چهارشنبه, ۲۷ آبان,۱۳۹۴, ۲۳:۵۵
امروز به اتفاق تعدادی از طلاب مدرسه، و با برنامه ریزی بسیج مدرسه، جهت تجدید عهد با شهدای گرانقدر، راهی یادمان شهدای هویزه شدیم، در اثر اسقبال زیاد طلاب، ظرفیت اتوبوس تکمیل شد و مجبور شدم با ماشین شخصی برم، فرصت خوبی بود و خانواده را هم با خودم بردم، فضای معنوی و خوبی بود، تو مسیر، که البته بنده اشتباهاً از سمت حمیدیه و سوسنگرد، رفته بودم، ایستگاه های صلواتی مردمی، جهت استقبال و پذیرایی از زائران اربعین حسینی، به تعداد بالا به چشم میخورد و همه از رهگذران میخواستن که توقف کنن و از پذیراییشون استفاده کنن، تو ورودی سوسنگرد، مخزن گاز ماشین را پر کردیم و بر گشتیم تا به جاده فرعی یادمان رسیدم و بعد از حدود نیم ساعت، به محل مورد نظر رسیدیم، پس از اقامه نماز و قرائت فاتحه و زیارت، شام صرف شد و بعد از آن، قرار زیارت عاشورا بود ولی به خاطر تأخیر مداح، دیرتر برگزار شد، ما حدود ساعت ۹ شب بود که از یادمان به سمت اهواز حرکت کردیم، البته اتوبوس طلاب، دیرتر حرکت کرد و فکر کنم حوالی ساعت ۱۲ به حوزه رسیدن.
دوشنبه, ۲۵ آبان,۱۳۹۴, ۲۲:۱۸
امشب، به اتفاق بعضی از دوستان، به عیادت یکی از بچه های بسیجی مسجد رفتم، بسیجی دلاور آقای … که در مصاف با تکفیریهای جنایتکار، مجروح شده و چند روزی هست که به اهواز منتقل شده، چند روز را در بیمارستان، بستری بوده و الآن که مرخص شده، به منزلشون رفتیم، حال مساعدی نداشت و از ترخیصش تعجب کردم، وقتی شرح حال و برخورد مسئولین بیمارستان را برام نقل کردن، تعجبم بیشتر شد، بنده خدا با بی توجهی عمومی مسئولین، مواجه شده بود، به گونه ای که اگر در اثر تصادف رانندگی، به بیمارستان، مراجعه میکرد، بیشتر مورد تکریم واقع میشد، حتی پول نسبتاً کلان بیمارستان را ازشون مطالبه کردن، که با گذاشتن کارت شناسایی و تعهد پرداخت، گذاشتن از بیمارستان خارج بشه، انگار کسی منتظر نبوده که بنده خدا زنده برگرده و حتماً باید شهید میشد تا مورد احترام و تکریم قرار بگیره،!!! عنوان شهید مدافع حرم، در ماه های اخیر، خیلی به گوش میرسه و شهدای گرانقدری در راه دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت، به فیض عظیم شهادت نائل اومدن، جنگ، حتماً مجروحینی هم داره، اما متأسفانه عنوان جانباز مدافع حرم را تا به حال نشنیده ایم، جا داره که مسئولین، عنایت بیشتری به این جان برکفان مدافع حرم داشته باشن، اینها هم، عزیزترین سرمایه خودشون را در این مسیر گذاشتن و آمادگی کامل برای شهادت داشتن، لکن در اثر جراحات وارده، امکان ادامه نبرد، برایشان میسر نبود و مقدر شده که برگردند و حکایت کننده، ایثار و رشادتهای شهدا و جانبازان مدافع حرم باشند و وجود عزیزشان، چراغی خواهد بود برای زنده نگه داشتن روحیه ایثار و مجاهده در راه حق.
دوشنبه, ۱۱ آبان,۱۳۹۴, ۱۸:۳۳
دیروز و در موعد مقرر و با وجود عدم تأمین هزینه عمل کودک ۵ ساله، با توکل به خداوند متعال مبلغی، به صورت قرض الحسنه جور کردم که با مبالغ جمع شده، ۲ میلیون تومان شد، کارت بانکی را شب قبل از عمل به یکی از دوستان طلبه دادم و ازش خواستم که سر موعد مقرر به بیمارستان برود و هزینه را حساب کند و در صورت امکان، برای بستری شدن، با مسئولین بیمارستان صحبت کند که در ابتدا، بیش از ۲ میلیون نگیرند تا فرصتی برای تأمین بقیه هزینه داشته باشیم، بنده خدا هم اول صبح به همراه خانواده کودک بیمار به بیمارستان مراجعه نمود، وقتی فیش واریز را که مبلغ ۲ میلیون علی الحساب نوشته بود را دید، خوشحال به بنده زنگ زد و گفت که بحمد الله بدون اینکه به کسی رو بزنم، خودشان ۲ میلیون بیشتر مطالبه نکردند، خدا را شکر کردم و منتظر ترخیص ماندم تا ببینم چه کار میشود کرد که بحمد الله امروز تر خیص، انجام شد و مبلغ، خیلی بالاتر نرفت و کلاً ۲ میلیون و ۴۶ هزار تومان شد. البته ایشان مراحل بعدی را در راه دارد و احتمالاً مدتها باید با کفش مخصوص راه برود که هر جفت آن حداقل ۵۰۰ هزار تومان است، لذا به این منظور و همچنین ادای قرض، همچنان به یاری خیرین نیازمندیم. در اینجا لازم است، از کلیه عزیزانی که در این امر خیر مساعدت نمودند کمال تشکر و قدردانی را بنمایم و امیدوارم که این تبرعات و مساعدتها مورد نظر و سبب خشنودی آقا و مولایمان حضرت مهدی آل محمد عجل الله تعال فرجه الشریف، قرار گرفته باشد و در سایه لطف و کرم آن وجود نازنین، همواره دست این عزیزان در کار خیر باشد و خداوند خیر دنیا و آخرت به آنها عنایت بفرماید.
پنجشنبه, ۷ آبان,۱۳۹۴, ۲۲:۳۳
امروز به اتفاق تعدادی از طلاب و اساتید، دعوت بودیم برای صرف ناهار، منزل یکی از طلاب در شهرستان رامهرمز، اولین سفر بیرون شهر را با سمند، تجربه کردم، به حمد الله همه چیز، به خوبی و خوشی، انجام گرفت. فقط نماز جماعت مغرب و عشاء را از دست دادم، البته نماز ظهر و عصر مسجد را قبلاً از دست داده بودم و تو مسیر، به جماعت اقامه کردم، با وجود تلاش برای رسیدن به نماز مغرب و عشای مسجد، متأسفانه بعد از اذان رسیدم اهواز و به نماز نرسیدم.
سه شنبه, ۵ آبان,۱۳۹۴, ۱۷:۱۱
امروز بالاخره پس از مدتها و بلکه سالها، صبر و انتظار، یک ماشین سمند ال ایکس مدل ۸۸ خریدم، این موفقیت را به خودم، خانواده محترم و کلیه دوستانی که در این امر مهم مشارکت داشتند، تبریک عرض مینمایم. 😀
راستش چند وقت پیش، قرار بود یک خودروی نو با شرایط و چک و اینجور حرفها بخرم، اما این تصمیم، همزمان بود با راه اندازی کمپین تحریم خودروهای نو ایرانی، بنده هم در این تحریم شرکت کرده و با وجود نیاز مبرم به خودرو، اقدام به خرید نکردم، قدرت خرید ماشین پلاک اروندی را هم ندارم و دیگه مجبور شدم یه دست دوم تمیز را امروز معامله کنم. ماشینهای بهتری هم بود ولی دیگه پولم نمیرسید، البته یه مقدار دیگه پول دارم اما گذاشتم برای تأمین هزینه عمل کودک ۵ ساله تا ان شاء الله عملش سر موعد انجام بشه و اگر مبلغ از طرف خیرین به طور کامل تأمین نشد، دچار بحران نشیم.
چهارشنبه, ۲۹ مهر,۱۳۹۴, ۲۱:۲۰
پس از فراخوان و تأمین هزینه عمل دختر ۳ ساله به همت هموطنان عزیزمان، با کمک تعدای از طلاب، اقدام به راه اندازی گروه جهادی، جهت کمک به مستمندان و محرومین نمودیم، سایتی هم راه اندازی شده لکن چون هنوز گروه از نظر قانونی، ثبت نشده، اقدام به رونمایی آن نکردیم، چندی پیش، یکی از دوستان، شرح حال کودکی دردمند، از خانواده ای فقیر را برایم بازگو کرد که بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم، یک پای او از حدود ۶ ماهگی، دچار اختلال شده و کج گردیده، به طوری که حین راه رفتن، به شدت میلنگد. آنها را به سمت همان پزشک، راهنمایی کردم و به پشتیبانه حمایت خیرین و نیکوکاران، جهت تأمین هزینه عمل، قول مساعد دادم، از کلیه عزیزانی که در جریان عمل دختر ۳ ساله، نهایت سعی و کوشش و مساعدت خود را مبذول داشته اند، انتظار میرود که در این مورد نیز اقدامی نموده و ضمن شاد کردن قلب خانواده ای محروم، موجبات شادی آقا و مولایمان حجت ابن الحسن العسکری، عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراهم نمایند.
تاریخ عمل ۱۰ آبان است.
مبلغ حدوداً ۶ میلیون تومان.
جهت پرداخت آنلاین، کلیک کنید.
چهارشنبه, ۲۹ مهر,۱۳۹۴, ۲۰:۵۴
پس از اعلام وضعیت دختر بچه ۳ ساله و مشارک کم نظیر مردمان سرزمین سبزمان، و بعد از آن، انجام موفقیت آمیز عمل جراحی، خانواده و خود این کودک معصوم بارقه های امید را در حال نظاره هستند و هر چند وقت یک بار، طی تماسی، احوال او را جویا میشوم و چند بار نیز از نزدیک ملاقاتش کردم، چندین بار پس از عمل، به پزشک، مراجعه شده و گچ پاهایش به طور کامل باز گردیده، اکنون میتواند دقایقی با تکیه به چیزی، روی پاهایش بایستد، مچ پاها حرکت میکند و به طور کلی امید به بهبود کامل او، روز به روز بیشتر میشود. از همه عزیزان درخواست دارم که در این ایام حزن و عزای سالار شهیدان، کلیه بیماران را دعا نمایند و بویژه این کودک رنج کشیده ۳ ساله را به یاد ۳ ساله امام حسین علیه السلام، مخصوصاً دعا نمایند. لازم به ذکر است که هنگام عمل تقریباً سه ساله بوده و اکنون تقریباً سه سال و نیم، سن دارد.
پنجشنبه, ۱۶ مهر,۱۳۹۴, ۰۰:۳۴
این خاطره را مخصوصاً، بدون ذکر نام شهید یا مکان یادواره نقل میکنم، مطمئنم که خیلیها میدونن کی هست و جریان مال کجاست، افرادی هم که باید بخونن، میخونن و ان شاء الله متوجه بشن، البته اگر مقام و پست و مسئولیتشون، اجازه پذیرش حرف حق و بازگشت به ارزشهای مورد پسند و علاقه شهدا را بهشون بده.
یکی از شهدای گرانقدر، با همکاری تعدادی از بچه های یکی از مساجد، اقدام به برگزاری یادواره شهدای یکی از مناطق کرده بود، مراسم به خوبی و خوشی به پایان رسید و آخر برنامه، هنگام خروج جمعیت، یک آهنگ ملایمی پخش شد، فردای برگزاری یادواره، شهید بزرگوار را دیدم و از حسن برگزاری مراسم، تشکر کردم و به عنوان انتقاد، آهنگ آخر مراسم را مطرح کردم و گفتم که این در شأن شهدا نبود و بهتر بود، چیز دیگری پخش میکردید. شهید فرمود که اتفاقاً من کلی با پخش کننده آهنگ دعوا کردم، ادامه مطلب »