تصادف

امروز تشییع پیکر مادر شهید حسین غلامی بود، یک ماه قبل، سی امین سالگرد شهادت فرزندش بود، پستش را همراه با عکس منتشر کردم، مادر شهید هم در مجلس حضور داشت، اما دیروز، جان به جان آفرین تسلیم کرد و نزد فرزند شهیدش رفت، امروز همه دوستان اومده بودن برای تشییع، غسالخانه، خیلی معطل کرد و مقارن با اذان ظهر، کار نماز و تلقین، به پایان رسید، به اتفاق حضرت آیت الله سید طیب موسوی، جهت اقامه نماز ظهر و عصر، راهی منطقه حصیرآباد شدم، انتهای پل شهید علی هاشمی، یک تریلی جلوی ماشینم بود که متوجهش شدم که قصد پیچیدن به سمت راست را داره، هم راهنما میزد و هم با دست بهم اشاره کرد، سرعتم مناسب و متعادل بود، متعادل ترش کردم و منتظر گردش و خروجش شدم، ناگهان یک مینی بوس از پشت سرم، با سرعت قصد داشت ازم جلو بزنه، یک موتور سوار سمت راستم بود، او را نقش زمین کرد و به سمت چپ اومد و سپر جلوی ماشینم را مورد عنایت قرار داد، تریلی از صحنه خارج شد، موتوری هم الحمدلله آسیب جدی ندید، راننده مینی بوس انگار مساله را تمام شده میدونست، میخواست سوار بشه که بهش گفتم بیا یه نگاهی به ماشین من هم بکن، گفت که من به خاطر اینکه موتوری را له نکنم، مجبور شدم به شما بزنم، گفتم دست شما درد نکنه، من نمیگم لهش کن، اما سرعتت زیاد بود، گفت تریلی مقصر بود و نباید اینجا میپیچید، گفتم بنده خدا که از ابتدای پل راهنما میزد و من متوجهش بودم، شما بی دقتی کردید و حادثه آفریدید، من حرفی ندارم، زنگ میزنم پلیس بیاد و نظر بده، طرف که میدونست صد در صد مقصر بوده، گفت لطفاً بیمه من را خراب نکن و هزینه ماشینت هر چه باشه را من تقبل میکنم، میخواست سر و ته قضیه را با مبلغ ناچیزی سر هم بیاره، که قبول نکردم، مدارک بیمه اش را گرفتم و گفتم باید ببرم تعیین خسارت بشه و هزینه را بپرسم، او هم که چاره ای نداشت، تسلیم شد و شماره تماسم را گرفت و رفت، نماز دو مسجد محل با تأخیر برگزار شد و همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد، البته درد سر تعمیر ماشین و از این تعمیرگاه به اون تعمیرگاه رفتن، موند که باید فردا برم دنبالش.

۲ نظرات

  1. سلام
    مینی بوس آبی؟
    حاج آقا ۲ میلیون میگرفتی میزاشتید میرفت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *