چند روز قبل، برادر شهید بزرگوار، حسین غلامی تماس گرفت و اعلام کرد برای سی امین سالگرد شهادت، مجلسی ترتیب داده و دوستان قدیم را دعوت کرده، ازم خواست که در مراسم شرکت کنم، بنده هم قول مساعد دادم و امشب، راهی آدرس مورد نظر شدم، هنگام ورودم، نوای دلنشین دعای کمیل به گوش میرسید، چون جمعیت مشغول دعا بودند، نظم مجلس را به هم نزدم و کناری نشستم، چهره ها اکثراً آشنا، بسیجیان قدیم پایگاه شهید پژوهنده و همکلاسیها و هم محله ای های ما بودند، بعضیاشون را بیش از بیست سال ندیده بودم، پس از دعای کمیل، سلام علیک مفصلی با دوستان کردم و تعدادی از فرماندهان سابق جنگ، از نحوه شهادت شهید گرانقدر و خصوصیات اخلاقی و ایثار و فداکاری آن بزرگوار مطالبی فرمودند، در مدت برگزاری مجلس، مادر پیر شهید، زینت بخش محفل رزمندگان و همرزمان شهید بود.
یک دیدگاه
تعقيبات: تصادف | وبلاگ شخصي صادق هردان