پس از انجام مراحل خواستگاری و بله برون و آزمایشات پزشکی، که بحمد الله همه به خوبی طی شد، بالاخره نوبت به عقد رسید و بی توجه به هشدارها و موج منفیهایی که سینا خان در پست خواستگاری به راه انداخته بود، امروز، در سالروز میلاد با سعادت قطب عالم امکان حضرت حجت ابن الحسن العسکری ارواحنا له الفداء، حوالی ساعت ۹ صبح، عقد شرعی میان آقا محمد، فرزند ارشد بنده و همسرش در محل بیت حضرت آیت الله سید طیب موسوی و حضور سردفتر ازدواج شماره ۷۰ اهواز، خوانده شد. ان شاء الله به برکت دعای خیر شما، زندگی خوب و شیرینی داشته باشند و اولاد صالح نصیبشان بشود.

همچنین بررسی کنید
نقطه قوت یا نقطه ضعف؟
دوستان من میدونن از سال ۱۳۹۰ این سایت را راهاندازی کردم و فارغ از موقعیت …
اعتراف
چون دیدم دوستانی اومدن و تو پست قبلی نطر دادن، گفتم مطلب جدیدی منتشر کنم …
سال گذشته
امشب خیلی اتفاقی و یهویی، یاد سایتم افتادم، چند روز قبل، هاستش منقضی شده بود …
شوخی صدا و سیما با مردم رامهرمز!!!
شهرستان رامهرمز، در سایه نمایندگان و مسئولینی که طایفه و پول و رانت، آنها را …
بیانیه طلاب و روحانیون رامهرمز در باره تبلیغات انتخابات
بسم الله الرحمن الرحیم قال الصادق علیه السلام: «ان الحسن من کل احد حسن و …
۸ نظرات
-
تعقيبات: ولیمه عروسی | وبلاگ شخصي صادق هردان
وبلاگ شخصی صادق هردان
نام سردفتر سیداحمد حسینی میباشد
قابل توجه شیخ حردان!!! درکل مبارکه العزیمه جهز روحک للعزیمه!!!
گفتم تبلیغ نشه. 😀
بیچاره …
سلام جا داره این ازدواج میمون و مبارک رو به عروس خانم و آقا داماد و همچنین خانوادههاشون تبریک بگم و آرزوی سالهای خوب و خوش رو براشون از خداوند بزرگ مسئلت کنم.
اما امیدوارم پدر عروس خانم هم به زودی از حصر تبلیغاتی خلاص بشن تا نگارنده محترم بتونه ایشون رو از بین افراد حاضر در عکسهای بالا مشخص کنه.
بابا اون که دیگه تبلیغ نداره؟ بذار ملت بشناسنش
داماد که معرف حضورتان هست، عکس اولی، سمت راست ایشان، جناب آقای عطایی پور، ابو الزوجه محترم داماد.
سمت چپ داماد، دایی زوجه است که بنده هم اسمشان را نمیدانم و به خاطر شباهت با آقای عطایی، ایشان را به عنوان عموی زوجه به حضار معرفی کردم. 😀
نفر چهارمی هم اخوی بنده است. آقای مجید هردان. بنده فقط همین اخوی را دارم که ۵ سال از حقیر بزرگتر است. البته کسانی که نمیشناسند، بنده را بزرگتر میدانند. 😀
احسنت.
آزادی از حصر تبلیغاتی رو هم خدمت همه اون بزرگواران تبریک عرض میکنم. خوبه که خدارو شکر ممنوع التصویر نبودن و این روزنهای بود برای فراهم آوردن شرایط آزادی از حصر تبلیغاتیشون. 😀
وای عجب خونه ی
کتابخونه اش منو کشته!
مهمون سمج و پر رو قبول می کنن؟؟
خورد و خوراکمون هم با خودمون.
ادم اینا رو بخونه چی میشه
واو