یاد اون روزها به خیر

اوایل راه اندازی وبلاگ، تابستون بود و فرصت برای نوشتن زیاد بود. بازار خاطره نویسی هم گرم بود و بعضی دوستان از خاطرات ضایع شدنشون مینوشتن. 😀

امروز یه اتفاقی افتاد که میتونه یکی از همون خاطرات باشه. یه بنده خدایی را صبح طبق معمول، خیلی دیر رسوندم مدرسه. البته امروز کمی زودتر از روزهای دیگه بود. تا پیاده شد هم گازش را گرفتم و برگشتم که آماده بشم برای درس. ظهر که اومد متوجه شدیم با دمپایی رفته بود مدرسه. 😀

البته حقش بود که خودش پستی مینوشت و از حال و روزش میگفت. ادامه مطلب »

اتمام هفته وحدت

به مناسبت اتمام هفته وحدت یه شعر دیدم که اونو بدون هیچ توضیح و تفسیری براتون میذارم. 😀
لعنت به آنکه پایه گذار سقیفه شد

لعنت به هر کسی که به ناحق خلیفه شد

لعنت به آنکه بر تن اسلام خرقه کرد

این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد

تکفیر دشمنان علی رکن کیش ماست

هر کس محب فاطمه شد قوم و خویش ماست

قران و اهل بیت نبی اصل سنت است

هر کس جدا ز این دو شود اهل بدعت است

ما هم کلام منکر حیدر نمی شویم

با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم

ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم

ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم

ما را نبی قبیله سلمان خطاب کرد

روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد

از ما بترس طایفه ای پر اراده ایم

ما مثل کوه پشت علی(امیرالمومنین) ایستاده ایم

شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود

وقتی که حرف کوچه ودیوار می شود

امان از لنگر کشتی

مثل اینکه دوباره یه کشتی لنگر انداخت و صاف خورد تو سرویس ایمیل گوگل و یاهو 😀
سرعت اینقدر کمه که نشد حتی یه عکس برای میلاد رسول الله صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام بذارم و تبریک بگم. بدینویسیله و تا همین جوی باریک قطع نشده به همه عزیزان تبریک عرض میکنم. تو مسجد هم مراسم داشتیم و یه ضایع بازی تو بنر بود که بعداً بهتون میگم. یعنی باید عکسش باشه.

اردوی راهیان نور

امروز بسیج مدرسه ما یه اردوی راهیان نور به مقصد شلمچه برگزار کرد. من هم قرار بود توی این اردو شرکت کنم، شرکت هم کردم اما چه شرکتی 😀 دیروز سرما خوردم و دیشب تب داشتم و حالم خوب نبود، تعداد ثبت نام کنندگان برای اردو هم بیش از ظرفیت یه اتوبوس بود برای همین قرار شد با ماشین خودم برم، یکی دیگه از طلاب هم ماشینش را اورده بود. طبیعتاً با توجه به کسالت یکم که چه عرض کنم، خیلی دیر حرکت کردم و فقط یه نفر بام همراه شد، اسمش را نمیارم و نمیگم که آقای حاج نوروزی بوده. ادامه مطلب »

اطلاعیه

با توجه به درج مطالب سیاسی چالش بر انگیز در یکی از وبلاگهایی که بنده لینکشان کردم. بدینوسیله اعلام می‌نمایم که مطالب وبلاگهای دیگر هیچ گونه ارتباطی به بنده ندارد. نظرات مربوط به دیگران هم با عرض معذرت تو وبلاگ بنده تأیید نمیشه. مطلب آخر هم اینکه برای حفظ وحدت و جلوگیری از تنش بین دوستان لینک اون بنده خدا را برداشتم.

در آستانه یک اتفاق خوب

در آینده نزدیک قراره یه اتفاق خوب بیفته دعا کنید بطلبه و کارها ردیف بشه. بعضیا هم با استفاده از فتوشاپ برای این اتفاق خوب و مقدس با کت عکس گرفتن. 😀

 

کمی سیاسی

شهر اهواز و استان خوزستان در جریان انقلاب و بویژه در دوران دفاع مقدس سهم به سزا و انکار ناپذیری داشته‌اند. اما متأسفانه گویا مشکلاتشان تموم شدنی نیست. ادامه مطلب »

ملاقات با سرباز

دیروز جمعه بود. جمعه‌ها معمولاً، البته نه همیشه. اول صبح صبحانه تهیه میکنم و با بچه‌ها میریم منزل پدر همسرم. اونجا صبحانه میخوریم و یکی دو ساعت بعد بر می‌گردیم. این جمعه طبق معمول بیشتر جمعه‌ها بچه‌ها خواب صبح جمعه را به منزل پدر بزرگشون ترجیح دادن و فقط من و همسرم رفتیم. تو راه بازگشت بود که موبایلم زنگ زد و یه ناشناس خودش را دوست پسرم که رفته خدمت، معرفی کرد و اعلام کرد که این هفته میتونیم بریم ملاقاتش. ادامه مطلب »

یزید اگه مردی بیا حصیرآباد!!!

چند سالی است که یه سنت حسنه تو خیلی شهرها راه افتاده و تو ایام محرم جوانان عاشق اهل بیت رنگ و برس به دست شبها سر بعضی خیابانها می‌ایستن و هر ماشینی که مایل باشه پشت شیشه یه جمله یا شعار مناسب این ایام مینویسن. تو محله ما یه چیز جالبی پشت یه پیکان نوشته که عکسشو گرفتم و برای شما میذارم. ادامه مطلب »

خدمت سربازی

بالاخره بعد از مدتها انتظار، روز موعود فرا رسید و یه نفر رفت خدمت این عکس دو روز قبل از رفتنش گرفته شده، صبح یکشنبه ۲۰ آذر ماه اعزامشون بوده که خودم رسوندمش، با کمال تعجب عصری برگشت با یه هفته مرخصی 😀 خدمت هم خدمت زمان قدیم. چقدر انتظار کشیدیم تا یه مرخصی ۳ روزه بهمون دادن.

حال و هوای این روزها

بعد مدتها یه فرصتی پیش اومد که یه پست بنویسم. این ایام حزن و اندوه را به همه عزیزان تسلیت عرض میکنم. دهه اول محرم با اینکه منبر نداشتم ولی سرم شلوغ بود. پنج روز اول حوزه هم باز بود و از روز ششم تعطیل شد. امسال اولین ماه محرمی هست که مسجدمون بسیج داره، هماهنگی منبریها طبق سنوات گذشته با من بود، هر سال دهه اول منبر عربی برگزار میشه، ادامه مطلب »

قالب محرم

به مناسبت ماه محرم، ماه حزن و عزای اهل بیت میخواستم قالب وبلاگم را عوض کنم هر چی شتم قالب مناسبی نیافتم برای همین از دوست عزیز، آقای مهدی مفتوحی خواهش کردم که زحمت یه قالب خوب را بکشه، ایشان هم لطف کرده و این قالبی را که الان میبینید را درست کرد. شما هم میتونید این قالب را برای وبلاگتون استفاده کنید، البته اگه سیستم شما وردپرس باشه.

دانلود قالب

همچنین این قالب توسط پرشیا اسکین نیز منتشر شده است.

پیشواز محرم

حاجیان جمعند دور هم همه

پس کجا رفته حسین فاطمه

حاجیان رفتند یکسر درمنا

پس چرا او رفته سوی کربلا

او بجای موی سر، سر میدهد

قاسم و عباس و اکبر میدهد

سعی حج او، صفا با خنجر است

مروه اش قبر علی اصغر است