دیروز جمعه بود. جمعهها معمولاً، البته نه همیشه. اول صبح صبحانه تهیه میکنم و با بچهها میریم منزل پدر همسرم. اونجا صبحانه میخوریم و یکی دو ساعت بعد بر میگردیم. این جمعه طبق معمول بیشتر جمعهها بچهها خواب صبح جمعه را به منزل پدر بزرگشون ترجیح دادن و فقط من و همسرم رفتیم. تو راه بازگشت بود که موبایلم زنگ زد و یه ناشناس خودش را دوست پسرم که رفته خدمت، معرفی کرد و اعلام کرد که این هفته میتونیم بریم ملاقاتش. مادرش که انگار پسرش را بردن دم توپ و تانک و تو هفتهی قبل مرتب بیتابی میکرد، در همون لحظه فرمان حرکت داد و قرار شد به خونه نیاییم و مستقیم بریم پادگان. من گفتم به بچهها زنگ بزن و ببین اگه میان اونها را هم ببیریم. بالاخره قرار شد اونها هم بیان و با سرعت رفتیم منزل، بچهها را که آماده بودن، سوار کردیم و راه افتادیم.حدود یکی دو ساعت تو راه بودیم تا رسیدیم به پادگان. پادگان اطراف شهر رامشیر تو استان خوزستان هست. پادگانی مربوط به پدافند هوایی ارتش، مثل بقیه چیزهایی که تو خوزستان هست، متأسفانه بی در و پیکر و بی نظم. کلی آدم اومده بودن برای ملاقات عزیزانشان. دم در باید زنگ بزنن و اگه مسئولین داخل پادگان لطف کنن و منت بذارن بر مردم و به خودشون زحمت بدن و کار سخت و طاقت فرسای برداشتن گوشی را انجام بدن، بیش از نیم ساعت طول میکشه تا فرزندشون اون هم با کرایه شخصی خودش بیاد دم در. من اونجا طرح تکریم ارباب رجوع را به نیکوترین وجه مشاهده کردم.!!!
بگذریم از برخورد بد و زشت و زننده بعضیها با سربازانی که اومدن دورهی خدمت مقدس سربازی را بگذرونن. 😀 که این خود حکایت مفصلی است و متأسفانه فرصت خدمت سربازی را تبدیل میکنن به فرصتی برای ایجاد بدبینی و درست کردن دشمن برای نظام.
بگذریم که دردها زیاد است و ان شاءالله این مشکلات و قانون شکنیها و توهین به شعور و غرور جوانها فقط تو این پادگان باشه و جای دیگر مملکت ما از این خبرا نباشه. البته بنده به حسب وظیفه به ستاد خبری پایگاه اطلاع دادم و از طریق نهاد نمایندگی ولی فقیه نیز دنبال قضیه هستم. اما چرا خود مسئولین، خوب کنترل نمیکنن تا یه کسی مثل من به خودش زحمت نده. این را گفتم چون ستاد خبری وجود این مشکلات را تأیید کرد و گفت که این چیزها تو پادگان موجوده.!!! امیدوارم که اصلاح بشه. شاید هم به جای اصلاح اونجا وبلاگم را اصلاح کردن و ترکوندن و اونو گذاشتن اونور در فیلترینگ. 😀
گفتم فیلترینگ. براتون یه عکسی را میذارم که دیروز اطراف پادگان گرفتم و خیلی مناسب حال فیلترینگ هست. 😀
این هم سوژهی همیشگی وبلاگم که پشت در قفل شده ایستاده و مشغول در زدنه 😀 ایشان بچه مثبت هست و اصلاً نمیدونه vpn چیه و به چه کار میاد برای همین هم دری را که اطرافش دیوار نیست را دور نمیزنه. 😀
همین سوژه با وجود اینکه بهش هشدار دادم که اطراف آب لیزه و اگه بره گلی میشه، گوش نداد و نتیجهی مخالفت با پدرش را دید. 😀
بعد از گلی شدن کنار آب نشست و گل بازی مفصلی کرد من هم با رعایت فاصله و بدون اینکه متوجه بشه عکسهایی ازش گرفتم. 😀
سلام
بچه هم بچه های وسط قدیم وجدید
من جا شما بودم با برادر بزرگش میگرفتمش می نداختم تو اب و عکس میگرفتم 😆
علی دیگه کاراش غیر قابل پیش بینی هستش
الان داره گل بازی میکنه و باخودش میگه خدا چطوری روحشو تو این دمید و از قدرتش به این
انسان داد
به فرشتگان گفت …. 💡
یا شاید هم داره فعالیتهای کتاب درسیشو با گل مرور میکنه ❓
الله اعلم 😈
مثل اینکه شما هرکدوم دنبال کار خودتون بودین 🙄 علی گل بازی کنه و شما دنبال سوژه از دروازه و در بدون دیوادمجاور و برسی مشکلات منطقه و خلاصه…بیچاره اون سرباز گمنام که فکر میکرد شما برای دیدن اون رفتین (زهی خیال باطل) توصیه میکنم هفته اینده بدون در نظر گرفتن مسایل جانبی و فقط و فقط برای ایجاد نشاط و دلگرمی و قوت قلب اقای سرباز اونجا برید والبته تا اونجایی که من سراغ دارم تو محله ی خودتون خاک برای تهیه گل برای گل بازی علی اقا و سوژه های بسیار جذابی که فیلترینگ رو بدنبال داشته باشه به اندازه کافی موجود هست.البته نگرانی ما از اینه که خدای نکرده خودتو فیلترینگ نکنن
سلام حاجی کلمه گمنام رو خودت تصحیح کن اگه میشه
علیکم السلام
خودم متوجه شدم و اصلاحش کردم.
حاجی یاهومشکل داره؟امروز هرکار میکنم وارد نمیشه 🙁
امام صادق(ع): صلاحُ حالِ التعایُشِ وَالتعاشُرِ مِلءٌ مکیال ثُلثاهُ فطنهٌ وَ ثُلْثُهُ تَغافُلٌ. (بحار،ج۷۵،ص۲۴۱)
صلاح زندگی و همزیستی همانند ظرف پری است که دو ثلث آن هوشمندی و زیرکی و یک ثلث آن تغافل است.
تغافل مثل تجاهل و تمارض است وبه معنای غافل نبودن و خود را غافل نشان دادن است.این یک مکانیزم تربیتی و شیوه ای برای گذران خوب زندگی است.
نُه دی نعمت صاحب زمان است
شکوه خیز گنج طالقان است
نُه دی یک کلام ابراز عشق است
شعار عاشقی آواز عشق است
سلام حاجی
لینک منو عوض کنید به نام مهدی مفتوحی
ممنون میشم ۸)
علیکم السلام
انجام شد
علی اینجا چقدر معصومیت بچگیش تو چشمه
الان هم هست
ولی علی اون موقع خیلی باحال بود
فکرای جالبی داشت
حرفهای جالبی میزد