همکلاس دوره راهنمایی

امروز قبل از ظهر و بر خلاف عادت همیشگی که شبها میرفتم خرید، برای خرید یه سری لوازم ضروری رفتم بازار، از مغازه دوستی که همیشه ازش خرید میکنم که خارخ شدم، چند قدمی بیشتر نرفته بودم که درب حیاطی باز شد، منزل را از سابق میدونستم که محل زندگی یکی از همکلاسیهام بوده اما فکر نمیکردم که هنوز اونجا زندگی بکنند، آقایی هم سن و سال خودم را دیدم که از منزل خارج شد، تو همون نگاه اول شناختمش، رفتم جلو و سلام و احوالپرسی کردم، گفتم من همکلاس شما بودم و اسم و فامیلش را بهش گفتم، خیلی تعجب کرد و البته شادی هم در چهره اش موج میزد، اون من را نشناخت، اسم چندتا از معلمها و همکلاسهای شاخص را که گفتم، همه را تأیید کرد، من خیلی شلوغ نبودم، این بنده خدا هم خیلی آروم و بی آزار بود، بهش گفتم که خیلی ساکت بودم و درسم خوب بود و… گفت فایده نداره، بریم یکم مغازه بشینیم، همراهش رفتم و تو مغازه کوچک طلا فروشی که داشت نشستیم، از اوضاع و احوال و زندگی و اولاد همدیگه سوال کردیم، شماره تماسش را گرفتم و یه قهوه عربی هم بهم داد و خوردم، خیلی اهل قهوه نیستم بالخصوص عربیش، اما چون تنها وسیله پذیرایی ایشان بوده و از طرفی میخواستم بهش عملاً ثابت کنم که براش احترام قائلم و مشکلی با دینش ندارم، خوردم، ایشان از اقلیت مذهبی است، از صابئین مندایی، قهوه را که گرم کرد، تقریباً مطمئن بود که از دستش نخواهم خورد، وقتی گفتم که از همون سالهای تحصیل، میدونستم که اقلیت مذهبی هستید و خانواده پدری بنده، مشتریهای همیشگی مرحوم پدرشان بودند و مشکلی با این اقلیت نجیب و بی آزار نداریم، خوشحال شد، بهش گفتم که مراجع معظم تقلید ما و بالخصوص مقام معظم رهبری، صابئین را از اهل کتاب و پاک میدانند، مردمی هم که در اثر جهالت، برخوردهای ناشایستی میکنند، در حقیقت کاسه های داغ تر از آش هستند. از مشکلات این اقلیت و مهاجرت اکثریت آنان به کشورهای خارجی گفت، واقعاً جای تأسف دارد، دیانتی که اساساً تبشیری نبوده و در تعالیمشان اصلاً تبلیغ برای غیر صابئین، جایی ندارد، نباید اینچنین مشکلاتی را در سرزمین آباء و اجدادی خود داشته باشند، آنها هیچ چیز نمیخواهند، محل کوچکی در کنار کارون که بتوانند مراسم مذهبی و غسل تعمید خود را بدون مزاحمت رهگذران انجام دهند، توقع و درخواست زیادی نیست، اینها هزاران سال است که در بین النهرین و خوزستان زندگی میکنند، آداب و رسوم و حتی اسامی بسیاری از آنان، عربی است، پوشش زنان و مردانشان، همان پوشش عربی رایج در خوزستان و جنوب عراق است، ارادت خاصی به ائمه اهل بیت و به ویژه سید الشهداء دارند، همانگونه که ما هم ارادت ویژه ای به پیامبر آنها حضرت یحیی علیه السلام داریم، واقعاً نبود و انقراضشان، سبب از بین رفتن بخشی از میراث و فرهنگ کهن این سرزمین میشود و جا دارد مسئولین امر، توجه ویژه ای به این اقلیت داشته باشند، قانون اساسی جمهوری اسلامی در مورد حقوق و آزادیهای اقلیتهای مذهبی تصریحات بسیار خوبی دارد، آزادی این قوم بالخصوص با اقلیتهای دیگر متفاوت است، در شریعتشان بر خلاف اقلیتهای دیگر مثلاً شراب از محرمات است و اساساً آنها این جنبه از آزادی را نمیخواهند، احترام از هموطنان و راحتی انجام مناسک عبادی خود را فقط طالبند، امیدوارم مسئولین شهر، فکری برای راحتی و آسایش این هموطنان نجیب و بی آزار کنند.

چند تصویر از موکب خدمت به زوار اربعین و عزاداری صابئین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *