نامه ای از ناشناس

امروز باتفاق خانواده، رفتم نماز جمعه، به خاطر تشییع ۵ شهید مدافع حرم، خیلی از هفته های دیگه، شلوغتر بود، به زحمت یه جای پارک گیر اوردم و ماشین را گذاشتم، مطمئن بودم که کسی از این جا، برای تردد نمیتونه استفاده کنه، چون تمام راه ها به خاطر ماشینهای زیادی که اونجا پارک شدن، مسدود شده بود و وجود و عدم ماشینم تأثیر چندانی در تردد نداشت، بعد از نماز هم فوراً رفتم پیش ماشین، که سریع رفع مزاحمت احتمالی بکنم، خانواده اومدن و حرکت کردیم، بعد از طی مسافتی، متوجه یه کاغذ زیر برف پاک کن شدم، نگه داشتم و علی رفت و کاغذ را اورد داخل، نامه جالبی بود که تصویرش را براتون میذارم. 😀

نامه

یک دیدگاه

  1. بازم دستش درد نکنه فحش نداد.
    ولی چه دستخط ضایعی داشت.

پاسخ دادن به مهدی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *