عکسها و گزارش اردو

همونطور که توی پست قبلی گفتم یه اردویی رفتیم که تقریباً ۲۴ ساعته بود و یه شب تو اردوگاه موندیم. اردو از طرف بسیج مدرسه بود و یه جای خیلی خوب را در نظر گرفتن. پیشنهاد وقتش هم از من بود، اگه مثلاً یه ماه دیگه برگزار میشد دیگه به خاطر سردی آبها امکان شنا نبود. تو همین محل، هفته قبل آقای حاج نوروزی از طرف دانشگاه صنعت نفت با تعدادی از دانشجویان اونجا بودن، لذا پیشنهاد محل هم از ایشان بوده. محل اردو بین اندیمشک و دزفول بود. انصافاً مکان بسیار جالبی هست، جای همه دوستان خالی. من با خانواده رفتم و با ماشین شخصی، طلبه‌ها حدود ساعت ۱۱ و بعد از تموم شدن درسها حرکت کردن. ما بعد نماز ظهر و عصر و اومدن بچه‌ها از مدرسه به راه افتادیم. تو مسیر برای ناهار و نماز توقف کرده بودن و ما بهشون رسیدیم، ناهارمون را دادن همه ما گرسنه بودیم برای همین خیلی زود یه گوشه، کنار جاده ایستادیم و ناهار خوردیم. بقیه ماجرا را توی توضیحات عکس‌ها مینویسم.

بعد از شوش و نزدیک اندیمشک توقف کردیم و بساط چای پهن شد. یه کانال پر آب هم بود ولی متأسفانه امکان ورود به آب نبود و الا فرصت شنا را از دست نمیدادیم.عکس نمادین انداختن علی توی آب. 😀 آب خیلی گود بود و الا این حرکت دیگه نمادین نمیشد. 😀

این عکس را علی در حالیکه حواسم نبوده ازم گرفت. با آستین پاره‌ی پیراهن 😀

این عکس، نمای شبانه سویت محل استقرارمون بوده، سویت که چه عرض کنم خانواده ما پنج نفره هست و این مکان گنجایش پنجاه نفر داشت. مشرف به رودخانه و تراس جالبی داشت که اگه کسی اونجا بشینه کل محوطه را میبینه.

این عکس توی لحظات آخر اقامت توی سویت گرفته شده.

اینجا علی پس از آب بازی و خیس شدن لباسش، دنبال یه رخت کن صحرایی برای تعویض لباس هست 😀 

عکسهای زیادی هم توسط طلبه‌ها با موبایل و دوربین گرفته شد. ان شاءالله اگه دستم رسیدن میذارمشون.

۱۳ نظرات

  1. انصافا حق دارید توی اون برهوت به اینجا بگید با صفا !!

    • اکثر عکسها را خودم نگرفتم. شاید تو عکس خیلی جالب نباشه اما ان شاءالله یه بار تشریف اوردید میریم ببینید چقدر با حاله. البته به خوبی مناظر شمال کشور که نیست اما صفای خاص خودش را داره.

  2. والا باز همون نظر رو دارم.
    راستی علی در اون عکس بعد از آب بازی و دنبال رخت کن صحرایی عاشق شده؟

  3. آقای هردان. سرور تعویض شد. احتمالا تغییر در سرعت را حس خواهید کرد.

  4. معلومه جا حاجی 😆 جون خیلی خالی بوده

  5. اونجا که هوا گرمه هنوز علی رو نمادین نمیداختید …راستکی مینداختید تا شنا یاد بگیره … یا اب میخورد سر و صورتش تا از خواب وبلاگی بپره و وبلاگش و به روز کنه تا سوزه ای مناسب برا من و سینا فراهم کنه برای دعواااااااااااا سینا میخواد وام بگیره فکر کنم اخه ریش هم گذاشته … یاد شعر ریش میلاد به خیر راستی میلاد تنبل شده دیگه نمیاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

  6. سلام
    واقعا نسبت به شمال کشور ، مثل بیابون میمونه 😀

  7. سلام
    علی باحال تر بود

    علی واسه خودش سوزه هستش
    :mrgreen: :mrgreen:
    هه ههه ههههه

  8. سینا در مورد چی حرف نزنم ؟؟؟؟؟ میدونم تو بد دهنی فحش میدی مهم نیست پس فحش بده خالی شی …بچه قلعه حسن خانی دیگه 😆 وبلاگ من بروز شد نظر بدبد
    rahiroshan.mihanblog.com

  9. حاجی سینا انگار جدی از شوخی های من ناراحت شده .. همین جا ازش معذرت میخواهم و امیدوارم منو ببخشه 🙁

  10. سلام علیکم شیخنا
    مناظر حلوه وجمیله
    بس فیه صوره احلا وهی عندما ترید ان ترمی علی فی الماء
    الله الله فی علی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *