ریا نباشه

امروز برای صزفه جویی در مصرف آب مدرسه قرار شد که تو باغچه، یه چاه بزنیم که متأسفانه به سنگ خورد و کار تعطیل شد. از آنجا که سنگ، مربوط به زیرسازی ساختمان هست و کوهستانی در کار نیست تا مشکل جدی ایجاد کنه، مقرر شد که خاک باغچه خالی بشه و سنگ برداشته یا سوراخ بشه. کارگرا هر کدوم ناز و ادایی در اوردن، یکی از دوستان روحانی که همه فن حریف هست و خیلی آدم مخلصی است، مسئولیت این پروژه را تقبل کرد، بهش پیشنهاد دادم جهت کم شدن هزینه بنده و ایشان با همدیگه کار را انجام بدیم و از ادا و اطوار کارگرا راحت بشیم. در روز به خاطر تردد مراجعین و طلاب، اصلاً امکان کار نیست.

به همین علت قرار شد بعد از نماز مغرب و عشاء مشغول بشیم. بعد نماز رفتم منزل و اطلاع دادم که امشب ممکنه دیر بیام و تو حوزه کار دارم، بعد رفتم و تنهایی شروع به کار کردم تا دوستم بیاد. طلبه‌ها واقعاً غیورن و اگه ببین بزرگتری کار میکنه اصلاً اجازه نمیدن و با اصرار کار را انجام میدن. از این خصلت خوبشون برای نظافت عمومی مدرسه استفاده میکنیم و بنده با بعضی اساتید آستین میزنیم بالا و تو کار نظافت و شستشو پیشقدم میشیم و همه غیرتی میشن و کار به نحو احسن پیش میره. 😀

ربع ساعتی به تنهایی کار کردم که یکی از طلاب سر رسید. با اصرار اومد تو گود و کمک کرد و تا آخر هم باقی موند، خیلی هم زحمت کشید. بعد حدود نیم ساعت دوستی را که باهاش قرار گذاشته بوذم، با کلی و سیله کنده کاری سر رسید و به جمعمون پیوست. یه طلبه دیگه هم اومد و تا آخر موند. تعداد دیگری هم اومدن اما چون میدونستم امتحان دارن، ازشون خواستم که درس بخونن و گفتم که بهترین کمکشون درس خوندن هست. یکی دو نفر هم که امکان کمک نداشتن خودشون مهندس ناظر پروژه معرفی کردن و مدتی بالای سرمون بودن. 😀 در پایان برای اینکه اصلاً ریا نشه چندتا عکس را که دوستان گرفته بودن براتون میذارم. 😀

طلبه‌ای که تا آخر موند و زحمت بسیاری کشید.

حاج آقا عباس نژاد. روحانی همه فن حریف

مهندس ناظر پروژه 😀 صاحب یکی از آی دیهای پاسخ به مسائل شرعی ماه مبارک رمضان که چند روز دیگه وبلاگ دار هم میشه و ان شاءالله خبرش را منتشر خواهم کرد. 😀

دستیاران مهندس ناظر 😀