امشب بعد از مدتها که تصمیم داشتم برم رقیه خانم سه ساله، که البته الان چهار ساله شده را ببینم. همون دختر بچه ای که با کمک هم وطنان نیکوکار، هزینه عملش داده شده و مشغول طی سیر درمانی خودش هست، مدت چند ماهی است که از روستا نقل مکان کردن و در حاشیه شهر، منزلی دست و پا کرده اند، همراه با خانم و دوتا دخترم رفتیم بهشون سر زدیم و ساعتی کنارشون بودیم، من که رقیه را قبل از عمل دیده بودم، حال فعلیش برام مثل یه معجزه بود، خانواده اش هم بسیار شاد و خوشحال و امیدوار بودن، پاهاش به طور کامل حرکت میکرد و حس داشت، فقط گذشت زمان و تمرین لازمه تا قدرت پیدا کنن و بتونه بدون کمک وسایل جانبی، راه بره. همونطور که شما عزیزان با کمک های نقدی خود و دعای خیرتون، کار را به اینجا رسوندید، برای ادامه درمان و شفای کامل، به دعای خیر شما مومنان نیکوکار، نیازمندیم. ان شاء الله یه روزی برسه و پستی بنویسم و توش خبر بهبودی کاملش را بنویسم.