حدود یک سال قبل، خبر خرید منزل جهت توسعه مسجد را دادم، مستآجر داشت و قرار بود، اول تیرماه ۹۳ منزل را خالی کند، بنده خدا هم سر موعد مقرر، اقدام کرد، چند نفر هم مراجعه کرده بودن برای اجاره، چون، منزل اسم مسجد را یدک میکشید، همه میخواستن، با کمترین قیمت ممکن، بهشون داده بشه، بنده هم که برای خرید منزل، مبلغ زیادی بدهکار شده بودم، به هیچ وجه زیر بار نرفتم، یکی از بچه های مسجد قرار بود که منزل را اجاره کنه با ۱۷ میلیون ودیعه و مبلغی کرایه، منزل تعمیر لازم داشت، خودش گفت که شبهای ماه مبارک، فرصت خوبی است، بچه های مسجد را جمع میکنم و کنده کاری را انجام میدن، سرامیک کار رایگان هم سراغ داشت، خلاصه کل هزینه حدود یک میلیون تومان، برآورد شد. این بنده خدا هم ۶ میلیون داده بود تا بدیم مستآجر و خونه خالی بشه، بعد از تخلیه منزل، تمام حرفها و نقشه ها به فراموشی سپرده شد، شبهای رمضان، یکی پس از دیگری سپری شد، عید فطر و قربان و غدیر هم فرا رسید و گذشت تا به محرم رسیدیم، شبهای اول محرم بود که این بنده خدایی که قرار بود همه چیز را به صورت رایگان، هماهنگ کنه، وقت و بی وقت زنگ میزد و میگفت که منزل باید سریع تعمیر بشه و من دیگه فرصت ندارم و قرار دادم رو به اتمام است، هر چه گفتم که شما قرار بود همه چیز را تو ماه رمضان تموم کنید و الان محرم شد و کاری نشده، به خرجش نمیرفت و بنده مقصر اصلی بودم نزد ایشان، من هم گفتم اصلاً آقا جان ما منزل اجاره نمیدیم، پولش را جور کردم و ریختم به حسابش و ازش خلاص شدم، البته خیلی ازم ناراحت شد و چند روزی سر سنگین شد. یکی از اقوام، دنبال منزل میگشت و وقتی فهمید که منزل اجاره داده میشود، مراجعه کرد و تلاش کرد با کمترین قیمت، منزل را اجاره کنه، طبق معمول هم حرف بنده یکی بود و به کمتر از ۲۰ میلیون ودیعه، راضی نشدم، از اواخر آبان تا همین امروز، گرفتار تعمیرات ساختمانی بودم، انگار منزل شخصیه که کسی به کسی کاری نداره، نه هیئت امنایی و نه بسیجی، هیچ کس به کمک نیامد، روزهای اول یکی دوتا از پیرمردهای مسجد اومدن، یکی بنا بود و دیواری زد، یکی هم جوشکار بود و دو عدد پنجره برای منزل درست کرد، کارهای دیگه، با پول انجام شد، خدا گرفتار داعشتون بکنه راحت تر و بهتره تا گرفتار بنا و کارگر ساختمانی بشید. با اینکه به هیچ کس تا اتمام کار و تحویل دادن، پول نمیدادم، اما کلی اذیت کردن، تا بالاخره اولتیماتوم شدیدی دادم و پایان کار را روز جمعه ۱۴ آذر اعلام کردم. هر طور بود کار را تحویل دادن و زمان حساب و کتاب رسید، یه بنده خدایی هماهنگ کننده بود و کارگر و بنا و لوله کش را هماهنگ میکرد، در مواردی متآسفانه با طرف، قیمت را طی نمیکردن، مثلاً یکی را اورده بودن به عنوان گچ کار، گچ کار که چه عرض کنم، هر کاری بلد بود به جز گچ کاری، کار دو سه ساعته را توی دو روز انجام داد، بعد گفت که دستمزدم ۶۰۰ هزار تومان میشه، من به واسطه گفتم که شما باید قیمت مشخص میکردید و برای اینکه چیزی گردنمون نمونه، مبلغ را یک میلیون تومان میدم، 😀 لوله کش و برقکار هم همه کاری بلد بود به جز لوله کشی و برقکاری. 😀 خلاصه، برای تمام خرابکاریها، پول کم کردم. خلاصه پروژه تا هم اکنون نیز ادامه دارد و بنده شخصاً مشغول خورده کاری شدم، امروز شیشه ها را نصب کردم، قرار بود روشویی و ظرف شویی را هم نصب کنم، که دسته گلهای لوله کش و خریدار ظرف شویی، مانع شد، محل قرار گرفتن شیر ظرفشویی به طرز وحشتناکی، اشتباهی سوراخ شده بود و کل کار را خراب میکرد، لوله فاضل آب زیر روشویی هم به تنهایی، تبدیل به یک پروژه ملی شده و یک روز برای اصلاحش وقت لازم است. خلاصه بنده الحمدلله، امسال نمیتونم برم کربلا و الا یه راست خودم را تحویل داعش میدادم و از این گرفتاریها، خلاص میشدم.
سلام
طرف ۶۰۰ خواست شما ۱ تومن دادید?