بعد نماز صبح از مسجد که اومدم بیرون یه بنده خدای ناشناس با پراید جلوی پام ایستاد و پس از سلام و احوالپرسی یه دوره تفسیر مجمع البیان بهم هدیه داد. 😀
من هم شدم مثل سینا مختصر و مفید. 😀
بعد نماز صبح از مسجد که اومدم بیرون یه بنده خدای ناشناس با پراید جلوی پام ایستاد و پس از سلام و احوالپرسی یه دوره تفسیر مجمع البیان بهم هدیه داد. 😀
من هم شدم مثل سینا مختصر و مفید. 😀
خب دلیل هدیه دادن؟
ثانیا مگه سینا بده؟
ثالثا خوش آمد میگم به جمع میکروبلاگ نویسان
من که گفتم ناشناس بود. تازه هدیه که دلیل نمیخواد. اگه کسی چیزی برای شما هدیه بیاره سؤال و جوابش میکنید که علت آوردن این هدیه چیه؟ 😀
سینا گل است (البته گ را با ضمه بخونید نه با کسره)
به جمع شما نپیوستم این یه مطلب کوتاه بود و ممکنه مطالب کوتاه دیگری هم بذارم اما شما همهاش تلگرافی یا میکروبیه 😀
سلام
چرا از این هدیه ها واسه ما نمیدن
حتما توش بمبی یا دوربین مخفی یا میکروفنی جاسازی کردن ههه
شوخی کردم
حالا علی رو مجبور کنید کل کتاب رو حفظ کنه 😀
ای داد و بیداد !
ایشالله خدا راه شما رو به سمت ما کج میکنه
دور نیست اون روز
خدا شانس بده.ما که اگه ماشینی جلومون وایسته یا نشونی میخواد یا میخواد خفتمون کنه 🙁
عجب حرکتی زده طرف یاللعجب 🙂
یک سوالی بد جور توی ذهنم ایجاد شد !
میشه بفرمایید اون ماشین چرا باید شما رو خفت کنه؟
نه متاسفانه نمیتونم بفرمایم 🙂