واژه آزادی از الفاظی است که جذابیت خاصی دارد و اقسام آن مورد استفاده گسترده اقشار مختلف و شخصیتها قرار میگیرد. عمده ترین اقسام آن آزادی اندیشه و بیان است، که استفاده بیشتری هم دارد. با پیشرفت تکنولوژی و به عرصه اومدن اینترنت و ماهواره، افراد با دیدن عملکرد مدعیان آزادی و کشورهایی که خودشون را مهد آزادی میدونن، این لفظ خوب و مقدس معانی دیگری پیدا کرده. برای نمونه مواردی را ذکر میکنم: آزادی بیان یعنی اینکه افرادی که با من موافقند و بیاناتی در تعریف و تمجید من بگویند، آزادند آن مطالب را به همه اعلام نمایند. در این راستا مدعیان دروغین آزادی بیان، افراد هتاکی که به مقدسترین مقدسات بیش از یک میلیارد نفر، توهین میکنند را در کارشان آزاد میگذارند و با وقاحت تمام از آنها حمایت مینمایند، از آن سو اگر کسی در مورد واقعه هلوکاست تحقیقی کند یا آن را انکار یا تمسخر کند، به اشد مجازات، محکوم میگردد. باز همین حامیان و مدعیان آزادی بیان شبکه های خبری مختلفی از جمله العالم را قطع کرده اند، اما اگر شبکه ای از آنها دچار اختلالی شود، فریاد نقض آزادی بیانشان گوش فلک را کر خواهد کرد.
آزادی انتخاب نوع پوشش در کشورهای مهد دموکراسی و آزادی به معنی آزادی در برداشتن پوشش است و در همین کشورها، زنان مسلمان اجازه استفاده از روسری را ندارند.!!!
غرض از نوشتن این پست این است که جریانی در همین مایه ها برای خودم اتفاق افتاد و پستی قبل از این منتشر کردم که به گوشه قبای یک آقای بزرگواری میخورد و انتقادی از ایشان را در بر داشت، این شخص اتفاقاً خیلی از آزادی بیان و اندیشه سخن میگوید و جو آزادی، بسیار در ایشان تأثیر گذاشته است. به محض انتشار آن پست، عصبانی شده و خواستار حذفش شد.!!! بنده در ابتدا مقاومت کرده و انتشار آن را در راستای آزادی بیان دانستم. 😀 از ایشان خواستم که جوابیه بنویسد و نه به عنوان نظر بلکه به عنوان پست مستقل و بدون ویرایش، حاضر به انتشار آن شدم، اما متأسفانه مورد قبول ایشان نشده و نهایتاً با اصرار ایشان و علی رغم میل باطنی خود، آن پست را از انتشار عمومی برداشتم. به امید روزی که واقعاً اعتدال را در اعمال و رفتارمان قرار دهیم و فقط به شعار و حرف اکتفا نکنیم.