خوبی این وبلاگ اینه که به یه دفترچه خاطرات تبدیل شده و وقایعی که میخوام تاریخشون ثبت بمونه را توش مینویسم. از جمله اینکه دقیقاً ۶ ماه پیش و در تاریخ ۱۹ دی ماه ۹۱ یه باتری نو برای ماشین خریدم، باتری اتمی، یکی از تبعات سفر قم، استراحت ۱۳ روزه ماشین بوده که موجب خالی شدن باتری شده، دیروز با کابل کمکی تونستم روشنش کنم ولی متأسفانه شارژ نشد و برای شب، هل دادن بچه ها و بسیجیان مسجد هم کاری پیش نبرد. امروز باتری را بردم پیش یکی از دوستان که برقکار ماشین هست و از صبح تا بعد از ظهر تو شارژ گذاشتش، بلکه یه تکونی بخوره اما بعد از افطار که باهاش تماس گرفتم، پیام تسلیت فوت باتری را داد. زنگ زدم به امداد خودروی اختصاصی 😀 آقای حاج نوروزی را میگم، بنده خدا را همیشه زحمت میدم. بعد از افطار و حدود ساعت ۱۰ شب رفتیم و یه باتری نو و این دفعه جهت حمایت از تولید کنندگان داخلی، باتری ایرانی خریدم. این یکی برخلاف قبلیه، ضمانت داره، البته من معمولاً جنس بدون ضمانت میخرم چون اصلاً ضمانتهای ایرانی را قبول ندارم و تا به حال خیری ازشون ندیدم، ضرر محض است. پول بیشتری بابت ضمانت باید پرداخت کنیم، بعدش هر چی پیش بیاد میگن این از موارد ضمانت نیست، یا اینکه باید هزینه کرایه ارسال وسیله به شرکت را بدیم. شرکتی که معمولاً تو تهران هست و هزینه کرایه از هزینه تعمیر بیشتر در میاد، تازه اگه شرکت قبول کنه و این خرابی را مشمول ضمانت بدونه و الا یه هزینه بیخودی از دست رفته.