امروز با خبر شدم که دوست عزیزم، جناب آقای امیر دلفی، که از دوستان و همسایگان قدیمی بوده، پس از یک دوره بیماری سخت، در بیمارستان ابن سینای شیراز، جان به جان آفرین تسلیم کرده، دوست عزیزی که ضایعه فقدانش، آتش به جان دوستان و آشنایان زد، دوران سخت زندگی و اشتغال بدون حقوق و بالاخره بازنشستگی از لوله سازی خوزستان، بدون پرداخت سنوات، آن مرحوم را تا آخر، گرفتار مستاجری کرده بود، قرار بود با هم زمینی تهیه کنیم و تو کار تولید بعضی محصولات کشاورزی بریم، هر شب جمعه، میرفتم پیشش، تو خونه اش مینشستیم، یا با هم میرفتیم به زیارت اهل قبور، مزار پدر و برادر مرحومش که اتفاقاً ایشان هم از دوستان نزدیک بنده بود و در سال ۱۳۸۷ به رحمت ایزدی پیوسته، در مسائل اقتصادی خیلی همفکر بودیم و احتمال موفقیت بالایی میرفت که متاسفانه موفق به تهیه زمین و محل کار نشدیم، طرحهایمان را کنار نگذاشتیم و تا همین اواخر و پس از نقل مکان به رامهرمز، دنبال پروژه اشتغال بودم و تو روستاهای اطراف، جویای محلی بودم، افسوس که اجل مهلت نداد و طرحها و برنامه ها را بی مجری گذاشت. روحش شاد و یادش گرامی باد، از این پس، شبهای جمعه، اگر اهواز باشم، زائر قبر ایشان خواهم بود. 🙁 انا لله و انا الیه راجعون