زیارت اهل قبور

امروز خیلی دلم گرفته بود. تصمیم گرفتم به زیارت اهل قبور برم، من زیاد به زیارت اونها میرم، مدتی نرفتم و اگه این مدت طول بکشه احساس دل تنگی می‌کنم. تو روایات نورانی اهل بیت هم خیلی سفارش شده به زیارت اهل قبور و برای دوری از دنیا زدگی و رغبت به آخرت خیلی مفیده. وقتی زیارت اهل قبور خونده میشه و به معنای فقره آخر خوب توجه بشه که:” و نحن ان شاءالله بکم لاحقون ” و باور کنیم که یه روزی بالاخره جایگاهمون اونجا است و به اونها ملحق می‌شیم. توی خیلی از مسائلمون تجدید نظر خواهیم کرد.

گفتم حالا که من توفیق پیدا کردم شما را هم با چندتا از دوستان و آشنایان ساکن اونجا آشنا کنم. امشب هم مقارن با شب ضربت خوردن آقا امیر المؤمنین هست و ان شاءالله شما هم دعا کنید که همه در گذشتگان از موالیان آن بزرگوار امشب سر سفره لطف و کرمش میهمان باشن.

هر وقت گذرم به قبرستان می‌خوره اول از همه میرم سر قبر مرحوم پدرم. یادم هست وقتی کوچیک بودم ماه رمضان تو شدت گرما بود و اون مرحوم با اینکه محل کارش تو بیابان و گرما بوده روزه میگرفت و بعد از ظهر با چهره آفتاب سوخته می‌اومد خونه. با اینکه سواد نداشت ولی در منقبت اهل بیت اشعاری داره که من البته یادم نیست اما در مراسمات اهل بیت نوحه خوانی هم میکرده و بعضاً از اشعار خودش استفاده میکرد و دوتا کاست ضبط شده ازش باقی مونده که البته تو مجلسی نبوده و خودش برای حفظ اشعار اونها را ضبط کرده.

  این قبر برادر همسرم هست. از شهدای جنگ تحمیلی که من هیچوقت ایشان را ندیدم چون حدود هشت سال بعد از شهادتش با خانواده‌شون آشنا شدم و ازدواج کردم.

 این قبر همکلاسی و هم محله‌ای شهیدم هست. پدرش هم چند سال قبل از خودش در جبهه دیگری شهید شده بود. عکسش را از اینجا ببینید.

 این هم یکی دیگه از همکلاسی‌هام هست. شهید ناجی بنی‌طریف این عکس بالای مزارش گذاشته شده و من ازش عکس گرفتم

 این هم عکس سنگ قبرش

 از این شهید هیچ عکسی ندارم، هیچ آدرسی هم غیر مزارش که خیلی اتفاقی، حدود یک سال بعد از شهادتش پیدا کردم، ندارم. همکلاسی و یا هم محله‌ای نیست بلکه هم دوره بودیم در دوره آموزش نظامی سپاه. بعدش هم ندیدمش. خیلی آدم پاکی بوده و خیلی با هم رفیق بودیم. یه یادگاری روی یه تیکه کاغذ برام نوشه. خیلی خوش خط بود و کمی درس حوزه هم خونده بود و اون یادگاری را به عربی برام نوشت.

این قبر یکی از اقوام هست، یه سال از من کوچکتره، کوچکترین فرزند خانواده هست و دوتا برادر شهید دیگه هم داره. آخرین باری که دیدمش با مادرش اومده بود منزلمون، به بهانه طلبه شدن رفت قم و از اونجا رفت جبهه و بعد مدتی خبر شهادتش را اوردن. نمیدونم چرا روی سنگ قبرش نوشته پاسدار وظیفه. سنش که به خدمت سربازی نمی‌خوره وقت شهادت پانزده، شانزده ساله بوده

تعداد دیگری هم از همکلاسی‌ها و هم دوره‌ای‌هام به فیض شهادت نائل شده‌اند. بعضیا هم سالها مفقود بودن و بعدها جسدشون را اوردن از جمله شهید کریم مراقی و شهید علی اکبر خلیفه. که برای دفنشون نبودم و نمیدونم قبرشون کجاست. شهید مراقی را میدونم بردن توی روستای محل زندگیشون.

اینها همه بسیجیان جان برکفی بودن که ما راحتی و آسایش امروزمون را مدیون اونها هستیم. این افراد را خودم از نزدیک دیدم و می‌شناختم، واقعاً انسان‌های پاک طینتی بودن که لایق شهادت هستن. اینها بسیجی بودن. این مطالب را به جوانان عزیز میگم. در چند روز گذشته توی وبلاگ یکی از عزیزان بحثی شده و سر بسیج با همدیگه بگو مگو کردن. و متأسفانه حتی کلام حضرت امام را که فرموده بود: “بسیج لشکر مخلص خداست” تحریف کرده و مورد استهزاء قرار دادن. باعث و بانی هم یک نفر تند رو بوده که یه مسئله اعتقادی را در اثر افراط نادیده گرفته و سبب واکنش شدید دیگران شده. چون میدونم عزیزان میان اینجا و این مطالب را میخونن، می‌خواستم اول اونها را با بعضی از افراد مخلص این لشکر مخلص خدا آشنا کنم و بعد خدمتشون عرض کنم که اساس دعوا سر اینکه بسیج خوبه یا بد، دعوای بی‌موردی است. برای مثال مطالب واضحی را براتون میارم. آیا اسلام خوب است یا بد؟ آیا مذهب شیعه خوب است یا بد؟ آیا حوزه و روحانیون خوب هستند یا خیر؟ کسی در خوبی این عناوین شک ندارد. اما آیا همه مسلمانان و همه شیعیان و طلاب حوزه آنطور که باید باشند، هستند؟ مشکل افراد هستند و الا عناوین مذکوره مشکلی ندارند. بسیج هم یک عنوان است که افراد مختلفی از تمام اصناف را شامل می‌شود. همین بسیجیها بودند که مملکت را از گزند دشمن خارجی نجات دادند. صدام قرار بود سه روزه جشن پیروزی را در تهران بگیرد. چه کسی در اون موقعیت دشوار و تقریباً از بین رفتن و متلاشی شدن ارتش، جلوی دشمن ایستادگی کرد. عزیزان، من از نسلی هستم و از محلی هستم که جنگ و گلوله‌های دشمن را تو کوچه‌ها و خیابانهای شهرمون دیدم و با تمام وجود مشکلات آن دوران را درک کردم و با این افرادی که امروز سرقبرشون رفتم نشست و برخاست داشتم. ممکن است فردی یا افرادی تحت عنوان بسیجی مشکل اعتقادی و یا حتی اخلاقی داشته باشند. مثل مشکلاتی که یک مسلمان یا شیعه یا طلبه ممکن است داشته باشد و ضرری به اصل اسلام و تشیع و حوزه نمی‌زند بلکه مربوط به فرد می‌شود. اگر حضرت امام فرموده بسیج لشکر مخلص خداست، قطعاً نظرشان به افراد پاک و شایسته در این نهاد بوده که بحمد الله کم نبوده و نیستند. پس فکر کنم خیلی بی انصافی باشد که ما به خاطر افراد، اصل چیزی را نفی کنیم و همیشه باید منطقی باشیم و نسبت به افراطیون با افراط و تعصب برخورد نکنیم.

دعا برای تعجیل در فرج آقا و مولایمان در رأس دعاها باشد و ان شاءالله بنده را هم از دعای خیرتان در این شبها فراموش نفرمایید.