دیشب مثل خیلی از جمعه ها، اهواز بودیم و تقریباً طرفای ساعت ۱۰:۳۰ به سوی رامهرمز حرکت کردیم، گاز و بنزین به اندازه کافی داشتم، دیگه توقفی لازم نبود و باصطلاح گازش را گرفتم تا زودتر برسیم، تقریباً ۲۰ کیلومتر مونده به رامهرمز و نرسیده به روستای مربچه، یهو، دیدم حیوانی وسط جاده ایستاده، مستقیم به ما نگاه میکرد و اصلاً فرار نمیکرد، در نگاه اول، شغال به نظر اومد، سرعت داشتم و هر گونه چرخش ناگهانی فرمان میتونست فاجعه بار باشه، نیش ترمزی گرفتم و امیداوار بودم جانور تکونی بخوره و فرار کنه، اما متاسفانه محکم و با سرعت بهش خوردم و معلوم بود که در جا تلف شد و از بین رفت، خیلی ناراحت شدیم و بچه ها مرتب سوال میکردند که چیزیش نشده؟ برای دلداری اونها میگفتم که احتمال داره زنده مونده باشه و خوب میشه و میره سراغ زندگیش، حدود نیم ساعت بعد رسیدیم خونه، پیاده که شدم، اول رفتم سراع سپر، کمتر از یک سال قبل عوضش کرده بودم، دفعه قبل با سگی تصادف کرده بودم، این دفعه هم یکی دوجاش شکسته شده بود، چراغ مه شکن سمت راست هم شکسته بود، یه نگاهی به زیر ماشین کردم و دیدم که دم روباه، تو سپر گیر کرده، اینجا بود که فهمیدم اون حیوان بخت برگشته، روباه بوده نه شغال. احتمالاً هم به مناسبت روز زن و گرانی و مشکلات خانوادگی، تصمیم به خودکشی گرفته. 😀
امروز فهمیدم که بوق ماشین هم از کار افتاده و شب متوجه شدم که نورپایین هم کار نمیکنه، حالا تا فردا، خدا به خیر کنه و مشکل دیگری پیدا نشه خوبه.
سلام حاجی. چه گناه کبیره ای شب عیدی انجام دادی. حالا نفرینش شامل حالت می شود. حیوانات هم از دستت در امان نیستند.
سلام سید عزیزم، خیلی اردات دارم.
در مسیر قتل عام بیشتر حیوانات زبون نفهمی که بدون رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و بدون توجه به عبور از کنار تابلوهای محل عبور حیوانات به مسیر تردد انسانی تجاوز میکنن و یا در جهت همکاری با حیواناتی که داوطلبانه روی به خودکشی میارن پیشنهاد میکنم سپر نیسان ببندی. البته اگه دست ساز درست کنی که چه بهتر. یکم ایده بذاری حله