امروز، منزل یکی از طلاب، برای ناهار دعوت بودیم، از چند روز قبل، به افراد، اطلاع رسانی شده بود و امروز، روز موعود بود، مقصد، شهر رامشیر در حدود ۱۰۰ کیلومتری اهواز است. در قالب ۳ خودرو سواری، عازم محل مورد نظر شدیم، ماشین ما به علت تاخیر بنده، ساعت ۱۱ و ۴۰ دقیقه، حرکت کرد، این در حالی است که دو ماشین دیگر، بعد از ما حرکت کردند و معلوم شد که تاخیر آنها، از بنده بیشتر بوده. یکی از ماشینها که متعلق به یکی از کارکنان مدرسه بوده، حدود ۲۰ کیلومتری اهواز دچار آتش سوزی میگردد، خود صاحب ماشین، شخصی است همه فن حریف، طی تماسی با یکی از دوستان، در اهواز، وسایل مورد نظر را سفارش میدهد، بنده خدایی که قرار بود، وسیله بیاره، توی مسیر، تصادف میکنه و معطلی آنها بیشتر میشه، بالاخره ماشین سوخته با بیش از دو ساعت تاخیر، به ما پیوست، رسیدن ما، وقت اذان ظهر بود و پس از خواندن نماز ظهر و عصر، در مسجد امام خمینی رامشیر، به منزل میزبان رفته و پس از ناهار و حواشی آن، حدود ساعت ۵ بعد از ظهر، به اطراف شهر، البته در مسیر برگشت و در جاده اهواز، در کنار سدی، همراه دوستان، شنای مختصری کردیم و لحظات شاد و مفرخی را سپری نمودیم.
منتظر انفجاری چیزی بودم ، این ماجرا حداقل باید یک کشته در بر میداشت :دی