آذر ماه را خیلی دوست دارم، البته تموم شدنش را دوست ندارم، چون دیگه پاییز تموم میشه و زمستون مثل برق و باد میاد و میره و دوباره فصل دلگیر بهار و بعدش تابستون گرم و سوزان میاد، تو آذر هم مثل دو ماه قبلش، تقریباً هر هفته میریم بیرون، گرچه اگه بارندگی باشه، برنامه تعطیل میشه اما کلاً ماه پر رفت و آمدی هست برام.
امروز هوا سرد بود و نمیشد صبح، بچه ها را بیرون ببرم، بعد از ظهر و برای صرف ناهار رفتیم، وقت غروب آفتاب و اذان مغرب تو این فصل خیلی زود میرسه، نماز را سعی میکنم، در فضای آزاد بخونم، مسجد هم تقریباً میدونن که شبهای جمعه، ممکنه نباشم، بحمد الله تعداد طلاب، تو مسجد هم کم نیست و همیشه کسی برای اقامه جماعت پیدا میشه.
امروز جامون جدید بود و غذامون. 😀 تقسیم کار هم طبق معمول، آتش و چایی با من، بچه داری با علی، بقیه کارها هم با بقیه. تصاویر را ببینید.
سلام علیکم
آقا ما هم دلمون خواست
گناه داریم بخدا