یادمان شهدای هویزه
عیادت از جانباز مدافع حرم
عمل کودک ۵ ساله
دیروز و در موعد مقرر و با وجود عدم تأمین هزینه عمل کودک ۵ ساله، با توکل به خداوند متعال مبلغی، به صورت قرض الحسنه جور کردم که با مبالغ جمع شده، ۲ میلیون تومان شد، کارت بانکی را شب قبل از عمل به یکی از دوستان طلبه دادم و ازش خواستم که سر موعد مقرر به بیمارستان برود و هزینه را حساب کند و در صورت امکان، برای بستری شدن، با مسئولین بیمارستان صحبت کند که در ابتدا، بیش از ۲ میلیون نگیرند تا فرصتی برای تأمین بقیه هزینه داشته باشیم، بنده خدا هم اول صبح به همراه خانواده کودک بیمار به بیمارستان مراجعه نمود، وقتی فیش واریز را که مبلغ ۲ میلیون علی الحساب نوشته بود را دید، خوشحال به بنده زنگ زد و گفت که بحمد الله بدون اینکه به کسی رو بزنم، خودشان ۲ میلیون بیشتر مطالبه نکردند، خدا را شکر کردم و منتظر ترخیص ماندم تا ببینم چه کار میشود کرد که بحمد الله امروز تر خیص، انجام شد و مبلغ، خیلی بالاتر نرفت و کلاً ۲ میلیون و ۴۶ هزار تومان شد. البته ایشان مراحل بعدی را در راه دارد و احتمالاً مدتها باید با کفش مخصوص راه برود که هر جفت آن حداقل ۵۰۰ هزار تومان است، لذا به این منظور و همچنین ادای قرض، همچنان به یاری خیرین نیازمندیم. در اینجا لازم است، از کلیه عزیزانی که در این امر خیر مساعدت نمودند کمال تشکر و قدردانی را بنمایم و امیدوارم که این تبرعات و مساعدتها مورد نظر و سبب خشنودی آقا و مولایمان حضرت مهدی آل محمد عجل الله تعال فرجه الشریف، قرار گرفته باشد و در سایه لطف و کرم آن وجود نازنین، همواره دست این عزیزان در کار خیر باشد و خداوند خیر دنیا و آخرت به آنها عنایت بفرماید.
دعوتی در رامهرمز
امروز به اتفاق تعدادی از طلاب و اساتید، دعوت بودیم برای صرف ناهار، منزل یکی از طلاب در شهرستان رامهرمز، اولین سفر بیرون شهر را با سمند، تجربه کردم، به حمد الله همه چیز، به خوبی و خوشی، انجام گرفت. فقط نماز جماعت مغرب و عشاء را از دست دادم، البته نماز ظهر و عصر مسجد را قبلاً از دست داده بودم و تو مسیر، به جماعت اقامه کردم، با وجود تلاش برای رسیدن به نماز مغرب و عشای مسجد، متأسفانه بعد از اذان رسیدم اهواز و به نماز نرسیدم.
خرید ماشین
پسر ۵ ساله
پس از فراخوان و تأمین هزینه عمل دختر ۳ ساله به همت هموطنان عزیزمان، با کمک تعدای از طلاب، اقدام به راه اندازی گروه جهادی، جهت کمک به مستمندان و محرومین نمودیم، سایتی هم راه اندازی شده لکن چون هنوز گروه از نظر قانونی، ثبت نشده، اقدام به رونمایی آن نکردیم، چندی پیش، یکی از دوستان، شرح حال کودکی دردمند، از خانواده ای فقیر را برایم بازگو کرد که بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم، یک پای او از حدود ۶ ماهگی، دچار اختلال شده و کج گردیده، به طوری که حین راه رفتن، به شدت میلنگد. آنها را به سمت همان پزشک، راهنمایی کردم و به پشتیبانه حمایت خیرین و نیکوکاران، جهت تأمین هزینه عمل، قول مساعد دادم، از کلیه عزیزانی که در جریان عمل دختر ۳ ساله، نهایت سعی و کوشش و مساعدت خود را مبذول داشته اند، انتظار میرود که در این مورد نیز اقدامی نموده و ضمن شاد کردن قلب خانواده ای محروم، موجبات شادی آقا و مولایمان حجت ابن الحسن العسکری، عجل الله تعالی فرجه الشریف را فراهم نمایند.
تاریخ عمل ۱۰ آبان است.
مبلغ حدوداً ۶ میلیون تومان.
وضعیت دختر ۳ ساله
پس از اعلام وضعیت دختر بچه ۳ ساله و مشارک کم نظیر مردمان سرزمین سبزمان، و بعد از آن، انجام موفقیت آمیز عمل جراحی، خانواده و خود این کودک معصوم بارقه های امید را در حال نظاره هستند و هر چند وقت یک بار، طی تماسی، احوال او را جویا میشوم و چند بار نیز از نزدیک ملاقاتش کردم، چندین بار پس از عمل، به پزشک، مراجعه شده و گچ پاهایش به طور کامل باز گردیده، اکنون میتواند دقایقی با تکیه به چیزی، روی پاهایش بایستد، مچ پاها حرکت میکند و به طور کلی امید به بهبود کامل او، روز به روز بیشتر میشود. از همه عزیزان درخواست دارم که در این ایام حزن و عزای سالار شهیدان، کلیه بیماران را دعا نمایند و بویژه این کودک رنج کشیده ۳ ساله را به یاد ۳ ساله امام حسین علیه السلام، مخصوصاً دعا نمایند. لازم به ذکر است که هنگام عمل تقریباً سه ساله بوده و اکنون تقریباً سه سال و نیم، سن دارد.
خاطره از یک شهید
این خاطره را مخصوصاً، بدون ذکر نام شهید یا مکان یادواره نقل میکنم، مطمئنم که خیلیها میدونن کی هست و جریان مال کجاست، افرادی هم که باید بخونن، میخونن و ان شاء الله متوجه بشن، البته اگر مقام و پست و مسئولیتشون، اجازه پذیرش حرف حق و بازگشت به ارزشهای مورد پسند و علاقه شهدا را بهشون بده.
یکی از شهدای گرانقدر، با همکاری تعدادی از بچه های یکی از مساجد، اقدام به برگزاری یادواره شهدای یکی از مناطق کرده بود، مراسم به خوبی و خوشی به پایان رسید و آخر برنامه، هنگام خروج جمعیت، یک آهنگ ملایمی پخش شد، فردای برگزاری یادواره، شهید بزرگوار را دیدم و از حسن برگزاری مراسم، تشکر کردم و به عنوان انتقاد، آهنگ آخر مراسم را مطرح کردم و گفتم که این در شأن شهدا نبود و بهتر بود، چیز دیگری پخش میکردید. شهید فرمود که اتفاقاً من کلی با پخش کننده آهنگ دعوا کردم، ادامه مطلب »
تعمیر رادیو
دوستانی که بنده را میشناسن، میدونن که از دوره نوجوانی و دوره راهنمایی و دبیرستان، علاقه زیادی به الکترونیک داشتم و ابتکارات بسیاری هم داشتم، سالها هم برای کمک هزینه، تعمیرات وسایل الکترونیک را در منزل، انجام میدادم، یه خاطره ای از اون زمان دارم که امشب، یکی از طلاب محترم مسجد به یادم اورد، خاطره البته مربوط به پدر بزرگوار ایشان هست و خودش اون موقع، یا به دنیا نیامده و یا خیلی کوچیک بوده، خاطره را قبلاً خودم براش تعریف کرده بودم و امشب یادآوری کرد و تصمیم گرفتم که تو وبلاگ بنویسمش، اسم کسی را هم نمیارم تا شر درست نشه و کسی شاکی نشه. 😀 ادامه مطلب »