عادي

امام جماعت پابرهنه

مدتیه که توی مسجد، چندتا کفش و دمپایی، گم شدن، یعنی برده شدن و چیزی هم به جاشون نمونده که بگیم اشتباهی بردن، پیشنهاد دادم که توی ورودی مسجد و جا کفشی، دوربین نصب بشه، متأسفانه از این پیشنهاد، استقبال نشد و قضیه مسکوت موند، تا اینکه دیشب این اتفاق برای خودم افتاد و دمپایی نسبتاً جدیدم را بردن و …

ادامه مطلب »

پستی برای دوستی عزیز و گرامی

دیشب دوستی عزیز و بزرگوار و گرامی بهم زنگ زد و کلی گله مند بود که آقا این چه طرزشه که من باید از طریق وبلاگتون بفهمم، قم اومدید و چرا به ما سر نزدید. حق هم داره بنده خدا، پارسال که رفتیم قم، به بهانه بارداری خانم،(البته گفتم به علتی که بعداً متوجهش میشوید) منزلشون نرفتیم، چند بار اهواز …

ادامه مطلب »

تشخیص اشتباه

پس از قضیه خرید باتری و فردای اون روز، برای تحویل گرفتن باتری خراب، به باتری سازی رفیقم رفتم، باتری را اورد و گفت که فایده نداره و تا الان زیر شارژ بوده، همونجا روی ماشین نصبش کردم و با کمال تعجب، ماشین با تک استارت روشن شد، خودشون هم تعجب کرده بودن، گفت تا فردا صبر کن اگه صبح …

ادامه مطلب »

باتری جدید

خوبی این وبلاگ اینه که به یه دفترچه خاطرات تبدیل شده و وقایعی که میخوام تاریخشون ثبت بمونه  را توش مینویسم. از جمله اینکه دقیقاً ۶ ماه پیش و در تاریخ ۱۹ دی ماه ۹۱ یه باتری نو برای ماشین خریدم، باتری اتمی، یکی از تبعات سفر قم، استراحت ۱۳ روزه ماشین بوده که موجب خالی شدن باتری شده، دیروز …

ادامه مطلب »

حادثه ای که میتوانست فاجعه باشد

امروز صبح برای بعضی کارهای شخصی، همراه علی به بازار رفتم و بعدش جهت انجام بخشی از برقکاریهای منزل که در حال تعمیر اساسی بوده، به خونه رفتیم. در این سفر همونطور که قبلاً گفته بودم، تو خونه خودمون مستقر نشدیم و در سویتهایی مربوط به حوزه علمیه استقرار پیدا کردیم. سویت ما طبقه همکف بود البته همکفهای جدید، خیلی …

ادامه مطلب »

چند روز گذشته

بالاخره بعد از مدتها فرصتی دست داد یه پست بنویسم، اعیاد شعبانیه اومد و رفت، نیمه شعبان هم گذشت، حتی نشد یه تبریک خشک و خالی بنویسم، لذا بدینوسیله اعیاد گذشته را به همه عزیزان تبریک و تهنیت عرض میکنم. این پست را الان دارم با اینترنت ماقبل تاریخ ایرانسل مینویسم. در شهر مقدس قم، دعاگوی همه هستم. انصافاً کسی …

ادامه مطلب »

حماسه حضور و رفتار نامناسب بعضیا

امروز حدود ساعت ۱۱ رفتم برای شرکت در انتخابات، دیدم خیلی شلوغه، رفتم حوزه و یه سری کار داشتم، انجام دادم و حدودای ساعت ۲ بعد از ظهر رفتم و تو خلوتی رأیم را به صندوق انداختم. خانواده مونده بودن و شناسنامه مادرم هم برای جریانی پیش بنده بود، ایشان تماس گرفت و شناسنامه اش را ازم خواست که بهش …

ادامه مطلب »

مرخصی استعلاجی

دیروز بعد از نماز ظهر و عصر، طبق معمول بیشتر روزها، قرار بود زهرا خانم را بخوابونم، خوابوندن این فسقلی کار هر کسی نیست، کلی فضولی و بازی میکنه تا بالاخره بخوابه، الان سنش از ۶ ماه گذشته و داره کم کم شیطنتهاش را رو میکنه. ناخن گرفتنش که کار حضرت فیل هست و در بیداری اصلاً آروم نمیگیره و …

ادامه مطلب »

باز هم مخابرات (قطع سرور با بخشنامه جدید)

امروز متوجه شدم که روز ۲۷ اردیبهشت روز جهانی ارتباطات هست، بی سبب نیست این چند پست اخیر همه در مورد مخابرات نوشته شده، 😀 البته واقعاً اتفاقی بوده و قصد و غرضی در کار نبوده، اگه بخوام تمرکز کنم روی این شرکت محترم، در صورتی که فرصت باشه میتونم یه وبلاگ مخصوص براش داشته باشم. و اما ماجرای امروز …

ادامه مطلب »